mhi - رهبری چیست ؟ مدیران چگونه می توانند رهبران کارآمدی شوند ؟ | راهکارهای عملی ، برای موفقیت رهبر در کسب و کار

رهبری چیست ؟ مدیران چگونه می توانند رهبران کارآمدی شوند ؟ | راهکارهای عملی ، برای موفقیت رهبر در کسب و کار

امروزه رهبری به معنای دستیابی به بهترین عملکرد افراد است ، یعنی مدیریت افراد به گونه ای که آنها در کنار هم و در مسیری که رهبر مشخص می کند، بهترین کارآیی را از خود نشان دهند. اصول رهبری در هر فعالیتی کاربرد دارد مانند خدمات عمومی، کارهای خیریه، فعالیت های نظامی، آموزشی، علمی و سایر حوزه ها.  مهم نیست که سطح یک فرد رییس یک اداره است یا کارمند ساده آن. او می تواند یک رهبر باشد و درکاری که انجام می دهد، سرمشقی برای دیگران تلقی شود. هیچ کس نمی تواند بدون داشتن بینش و نگرشی روشن، رهبری کند. افرادی که نمی توانند اختیاراتشان را به دیگران اعطا کنند، هیچ پیشرفتی نخواهند داشت. اعطای اختیارات و خطرپذیری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، زیرا شما قدرت اتخاذ تصمیمات را از جانب خودتان به دیگران واگذار  می کنید. اثربخشی کسب و کارتان و قدرت رهبری شما، چيزي نیست که  خودتان انجام می دهید، بلکه انگیزه ای است که در دیگران برای انجام دادن آن کار ، ایجاد می کنید. قاطعیت، داشتن نگرش، ادراک و اعتماد، محورهای موفقیت رهبری را تشكیل می دهند و رهبر باید بتواند از ترکیب آنها در مواجهه با موقعيتهاي  مختلف استفاده نماید.

رهبری چیست ؟ مدیران چگونه رهبران کارآمدی می شوند ؟ 

رهبری ،

پیتر دی لا بیلیر 


خلاصه رهبری چیست ؟ 

•    شفافیت در کار بدون وجود هیچ گونه ابهام ، عنصری الزامی و اساسی در تعیین اهداف مدیریت است. 

•    ارتباطات، در جای جای زنجیره مدیریت نقش دارد. ارتباطات، خون حیات بخش یک شرکت کارآمد است. 

•    رهبری توسعه شخصیت افراد است و از طریق آموزش مستمر در طول دوران شغلی، مي توان آن را توسعه داد.

•    اعطای اختیارات باعث تشویق افراد می شود و بدون آن شما قادر نخواهید بود، از توان بالقوه مدیرانتان استفاده کنید. 

•    اعمال تغییر فقط با هدف اینکه تغییری ایجاد کرده باشیم، فاجعه آمیز است. رهبران واقعی، تغییر ضروری را یک چالش حقيقي و مبنایی برای رشد و توسعه تلقی می کنند.

•    شهامت اخلاقی، نقطه ثقل و تكيه گاه یک رهبر در زمان جنگ و صلح است.

مقدمه ای  بر رهبری

رهبری نه تنها در محیط های کسب و کار تجاری ( هر چند که این حوزه احتمالاً بزرگترین حوزه فعالیت رهبران است ) ، بلکه در هر حوزه ای از زندگی یعنی از گهواره گرفته تا گور اعمال می شود. اصول رهبری در هر فعالیتی کاربرد دارد مانند خدمات عمومی، کارهای خیریه، فعالیت های نظامی، آموزشی، علمی و سایر حوزه ها. 
امروزه رهبری به معنای دستیابی به بهترین عملکرد افراد است ، یعنی مدیریت افراد به گونه ای که آنها در کنار هم و در مسیری که رهبر مشخص می کند، بهترین کارآیی را از خود نشان دهند. رهبری مهارتی قابل انتقال است یعنی می توان آن را آموخت. طی چهل سال گذشته، این ایده با مقبولیت فراوانی روبرو شده و بسیاری از متخصصان برجسته، همچون جان آدیر  و وارن بنیس  بر آن صحه گذارده اند. بر عکس، نظریه های، به اصطلاح مردان کبیر رهبری که درگذشته رایج بود، امروزه منسوخ شده اند و ديگر  جایگاهی ندارند. 

ماهیت رهبری چیست ؟

کارآمدترین نوع رهبری، سرمشق است که در ذات همگان وجود دارد. زمانی که استفاده از سنگرهای بتونی در انگلستان برای مواجهه با تهاجم آلمان فراگیر شده بود، اعلامیه ای با این مضمون منتشر شد :
هیتلر لهستان را تسخیر کرده است،
هیتلر دانمارک و نروژ را تسخیر کرده است،
هیتلر هلند، بلژیک و فرانسه را تسخیر کرده است،
اما او نخواهد توانست سنگرهای بتونی ما را تسخیر کند
امضا سرجوخه جی. اسمیتس ، نیروی دفاعی داوطلب انگلستان

« ما هنوز هم شاهد آقایان و خانمهای زیادی شبیه به سرجوخه اسمیت هستیم. مهم نیست که سطح یک فرد رییس یک اداره است یا کارمند ساده آن. او می تواند یک رهبر باشد و درکاری که انجام می دهد، سرمشقی برای دیگران تلقی شود.»

این نقل قولی از ارتشبد لرد اسلیم  به عنوان یک رهبر بی بدیل در عرصه های سیاسی، نظامی و امور اجتماعی است که در یک برنامه رادیویی مطرح شده بود. او در سال 1947 و در موقعيتي سخنرانی می کرد، که انگلستان دورانی بسیار دشواري  را می گذراند. وی سعی می کرد مردم را ترغیب کند تا مصایب را تحمل کرده و بر مشکلات فایق آیند.

تبیین هدف از منظر رهبری چیست ؟

هیچ کس نمی تواند بدون داشتن بینش و نگرشی روشن، رهبری کند. در ارتش، هر عملیاتی باید بر مبنای هدفی روشن باشد که به وضوح تبیین شده و هیچ ابهامی نداشته باشد. من از نخستین روزهایی که وارد ارتش شدم، متوجه شدم که تبیین هدف یک امر حیاتی است که بدون آن هیچ احتمالی برای موفقیت موجود ندارد. یک عملیات کاری یا نظامی یا حتی یک گشت ساده نظامی باید دارای هدفی روشن چه به لحاظ تاکتیکی و چه به لحاظ استراتژیک باشد. همه افرادی که در یک مأموریت شرکت می کنند، باید به روشنی این هدف را درک کنند. در نخستین روزهایی که به عنوان یک کارشناس امور بانکی در بانک رابرت فلمینگ  فعالیت می کردم، جان مانسر، که به تازگی به سمت مدیر عامل منصوب شده بود، تمامی مدیران ارشد بانک را دور هم جمع کرد و به آنها گفت که هدفش تبدیل بانک فلمینگ به بزرگترین بانک انگلیس در شهر لندن و با بالاترین حقوق پرداختی به کارکنانش در عرض پنج سال است. این هدفی روشن، ساده و به دور از ابهام بود که قابل تحقق می نمود. ما می دانستیم که این امر در کوتاه مدت عملی نیست، اما در پنج سال آینده تحقق این هدف میسر است لذا همگی تلاش کردیم و باعث شدیم که فروش بانک فلمینگ در سال 2000 به یکی از گران ترین خریدهای تاریخ انگلستان تبدیل شود. 

آموزش در رهبری چگونه است ؟

ما در سازمانها، افراد را نه فقط به دلیل توانایی حرفه ای بلکه به دلیل مهارتها و توانایی های رهبری آنان انتخاب می کنیم. غالباً به صنایعی می پردازیم که افراد فعال در آنها به دلیل توانایی های حرفه ای خود رشد کرده اند، ولی قادر نبوده اند، با استفاده از مهارتهای رهبری افراد خود را هدایت کنند، زیرا فاقد روح رهبری در شخصیت خود بوده اند، تجربه ای نداشته اند یا اصلاً آموزشی در این زمینه ندیده اند.

یک شرکت موفق، باید پرسشهای زیر را در قبال ارزشی که برای رهبری قایل است، مطرح نماید :

•    آیا افراد دارای توانایی های فنی را همراه با شخصیت مورد نیاز، برای پستهای ارشد استخدام میکنید ؟
•    آیا در مصاحبه های استخدامی، رهبری یک ویژگی الزامی است ؟ آیا در طول دوره شغلی مدیران، به آنها آموزش رهبری می دهید؟ رهبری، باید یک موضوع فراگیر در تمامی دوره های آموزشی باشد. 
•    آیا در ارزیابی سالانه، شما از کارمندانی که خواهان مشاغل مدیریتی هستند، رهبری جایگاه مهمی دارد ؟

ارتباطات از منظر رهبری چه جایگاهی دارد ؟

هیچ رهبری بدون توانایی ارتباط برقرار کردن، کارآمد نیست. به خاطر داشته باشید که ارتباط یک فرآیند دو طرفه است که متشکل از گوش دادن و انتقال مفهوم است. در بسیاری از موارد، مدیران بیش از حد حرف می زنند و کمتر گوش می کنند. 
رهبران باید به طور روزمره با دیگران ارتباط برقرار کنند، به سخنان آنان گوش کنند و اهداف خودشان را بدون هیچ ابهامی اعلام نمایند. این شفافیت هدف می تواند در هر کسب و کاری کاربرد داشته باشد حتی اگر به تازگی به آن پیوسته باشید. این کاری ساده نیست و شناخت کمی درباره آن وجود دارد. 

اعطای اختیارات در رهبری چه مفهومی دارد ؟

افرادی که نمی توانند اختیاراتشان را به دیگران اعطا کنند، هیچ پیشرفتی نخواهند داشت. اعطای اختیارات و خطرپذیری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، زیرا شما قدرت اتخاذ تصمیمات را از جانب خودتان به دیگران واگذار  می کنید. گاهی اوقات اشتباهاتی رخ می دهد و یک رهبر واقعی با حمایت از زیردستانش نشان می دهد که چه در چنته دارد. اگر نتوانید این گونه حمایت کنید، آنها نیز تمایلی به پذیرفتن اختیارات نخواهند داشت و در نتیجه شما به عنوان رهبری که باید اختیاراتش را به دیگران واگذار نماید، شکست خواهید خورد. اثربخشی کسب و کارتان و قدرت رهبری شما، چيزي نیست که  خودتان انجام می دهید، بلکه انگیزه ای است که در دیگران برای انجام دادن آن کار ، ایجاد می کنید

جایگاه اعمال تغییر در رهبری

آیا تاکنون شاهد افرادی بوده اید که وارد کسب و کاری شده اند و قبل از اینکه پیچیدگی-های کار را درک کنند، دست به تغییر و تحولات گسترده زده اند؟ تغییر فقط براي تغییر، نشانه ضعف رهبر است. تغییر نباید برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت باشد. به راحتی می توان وضع موجود را به نحو مناسبی تغییر داد. یک رهبر موفق، تغییری خلاقانه را به مثابه یک فرصت و یک چالش میبیند. 
ممکن است تغییر ماهیتی استراتژیک داشته باشد مانند تغييراز وضع  دفاعی پس ازحمله عراق به کویت به یکی ازتهاجمی ترین استراتژی ها برای سرنگونی رژیم صدام. ممکن است تغییرماهیتی تاکتیکی داشته باشد. این امر مثلاً در مورد وضع  حضور چینیها در کره مصداق دارد. 

جرأت و شهامت در رهبری چگونه اعمال می شوند ؟

جرأت دو بعد دارد: فیزیکی و اخلاقی. در برخی سازمانها، هر دو بعد در سطحی کلان مورد نیاز هستند. شهامت اخلاقی، یک ضرورت در بخشهای صنعتی است. وینستون چرچیل  مینویسد: «شهامت، یک کیفیت اخلاقی است. این انتخابی سخت میان دو جایگزین است. شهامت، قدرت اراده است.»
اگر رهبران شما فاقد شهامت اخلاقی برای حمایت از زیردستانشان در زمان بروز اشتباه باشند یا نتوانند در زمینه اتخاذ تصمیمات مهم، ارتباط رودررو با کارکنانشان ایجاد نمایند، دیگر نمی توان آنان را افرادی با شهامت نامید. باید آنها را عوض کرد. 

راهکارهای عملی، برای موفقیت رهبران در کسب و کار

رهبری کارآمد و منسجم متکی بر عوامل زیر است :

1. پرهیز از معایب و نقایص رهبری ضعیف. این معایب شامل خطرهايي  هستند که رهبران را از نوآوری دور ساخته و میزان اعتماد به آنان را کاهش می دهد. رهبری می تواند به شخصیتی برتر بینجامد، که به موجب آن هم دیگران به او اعتماد کنند و هم خود رهبر بتواند وظایفش را به نحو احسن انجام دهد. خطر بزرگ آن است که رهبران بیش از حد نسبت به همکاران، تیمها و کل سازمان خود سختگیر و انعطاف ناپذیر شوند. 

2. اعطای قدرت رهبری. تربیت یک نیروی کار متخصص، متعهد و نهایتاً موفق، نیازمند اعطای قدرت رهبری به آنها است.

نگرشهای کلیدی در باب این موضوع عبارتند از :
•    باور یادگیری مستمر و توسعه اعتماد به نفس در دیگران؛
•    تمایل به سؤال پرسیدن و گوش دادن به پاسخها؛
•    مهارتهای قوی ذاتی از جمله ارزیابی دیگران و حساسیت نسبت به افراد؛
•    توانایی اعتمادسازی، ایجاد ارتباطات و انگیزه دادن به دیگران؛
•    توانایی و تمایل به توسعه رهبری در دیگران؛
•    ظرفیت پردازش انتقادها از طریق گوش دادن و توجه به نظر دیگران؛
•    توانایی دستیابی به نگرشی در قبال آینده؛
•    رویکردی که نوآوری و ابتکار را ترغیب و تقویت می نماید؛
•    توانایی برقراری مناسب ارتباطات در هر سطحی.

3. روشن بودن و تمرکز بر آنچه می خواهید بدان دست یابید. مهم است بفهمیم که رهبری فرآیندی پویا و متکی بر رهبرانی است که نگرش، ایجاد می کنند و تا حد مطلوبی به تعهد دیگران دست می یابند. بدیهیات کمی درباره رهبری وجود دارد و بنابر این رهبران باید اهدافشان را به روشنی تبیین کنند. 

4. درک واقعیات موجود. برای رهبران ساده است که بر یک نگرش مناسب ( رؤیایی ) تمرکز کنند و موانع پیش روی خود را نادیده بگیرند. این کار باید از خود رهبران آغاز شود. بسیاری از رهبران احساس خوشایندی نسبت به نقش خود ندارند و در نتیجه فاقد اعتماد و احترامی هستند که برای موفقیت الزامی است. به طور کلی، رهبران باید بدانند که کارشان را از کجا آغاز کنند و چه کارهایی انجام دهند تا سریعاً در مسیر درست قرار بگیرند. هر کسی میتواند توانایی ذاتی رهبری را توسعه داده و به اعتماد و احترام لازم دست یابد.

5. درک سبک رهبری و شناخت نیازهای گوناگون رهبری در افراد. برای موفقیت رهبری، بسیار مهم است که سبک رهبری با ويژگيهاي افراد و موقعیتهای گوناگون ترکیب شود. شرایط و موقعیتهای مختلفی برای دستیابی به اجماع نظر، کنترل، تعیین مسیر و اعطای اختیارات وجود دارند. 

6. رهبری به عنوان یک الگو و سرمشق. مهم است که خودتان را به عنوان یک رهبر اثبات کنید، اعتمادسازی نمایید، احترام دیگران را کسب کنید و سرمشقی روشن را برای تیم خود ایجاد کنید. این امر بدان معنا است که با دیگران همان طوری برخورد کنید که انتظار دارید دیگران با شما برخورد کنند. این امر بدان معنا است که شما باید طیفی از نگرشها و توانایی ها را بروز دهيد، مانند اثبات روشهای خوب کاری، درک و ارزش قایل شدن برای کار کارکنان، کاهش فشار، اثبات روشن اهداف و ارزشهایی که مد نظر دارید، ترغیب و ایجاد انگیزه در دیگران، ارایه مستمر بازخورد، گوش فرا دادن و یادگیری. 

نتیجه گیری برای موفقیت در جایگاه رهبر

قاطعیت، داشتن نگرش، ادراک و اعتماد، محورهای موفقیت رهبری را تشكیل می دهند و رهبر باید بتواند از ترکیب آنها در مواجهه با موقعيتهاي  مختلف استفاده نماید. بهترین رهبران، بینش خود را به طور شفاف به اطلاع دیگران می رسانند و غالباً از رویکردها و ایده های جدید استقبال می کنند اما در عین حال می دانند که تیم و سازمان خود را باید در چه مسیری هدایت کنند. آنها هدفی را مشخص کرده و تیمشان را در رسیدن به آن هدف هدایت می کنند. 

برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید :

1 . رهبری 360 درجه | تأثیر گذاری از هر نقطه ای از سازمان

2 .  از رهبری در مدیریت چه می دانید ؟ بخش اول شامل ماهیت و تبیین هدف

3 .  رهبران مدیریتی چگونه از شکستها درس می گیرند ؟

4 . مایکل دل کیست ؟ | کارآفرینی با الگوی فروشی جذاب

5 .  چرا برخی رهبران مدیریتی نقشی مخرب دارند ( بخش اول توسعه به چه بهایی) ؟

کتاب در زمینه رهبری  :

«درهم شکستن همه قوانین : کار متفاوت بزرگ ترین رهبران جهان»، مارکوس باکینگهام و کرت کوفمن ، 
«چرا برخی شرکتها جهش می کنند و دیگران چنین نیستند»، جیم کولینز ، 2001
«رهبری تحول»، جان کاتر ، 

یک جمله، یک راهکار

« رهبری را می توان در تمام سازمان احساس کرد. رهبری برای کار کردن فضا و انرژی فراهم می کند و به نیروی کار قدرت می دهد.»   وارن بنیس

« هر کسی که اول به میدان کارزار برسد و منتظر دشمن بماند، بهتر آماده جنگ خواهد بود. کسی که به عنوان نفر دوم وارد میدان جنگ شود، باید عجله کند که همین امر او را خسته خواهد کرد.» سان - تزو

 « فقط جنگیدن کافی نیست... این روحیه است که باعث پیروزی می شود.» جرج مارشال 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید