mhi - نگاهی نو برای حل پاره ای از چالشهای مدیران و کارآفرینان در حوزه کسب وکار |مصاحبه با جان سیلی براون  تبدیل محیط کار به یک محیط با معنا

نگاهی نو برای حل پاره ای از چالشهای مدیران و کارآفرینان در حوزه کسب وکار |مصاحبه با جان سیلی براون  تبدیل محیط کار به یک محیط با معنا

مسیر آینده نیازمند توجه ویژه است. مدیران باید نگرشی جامع در مورد سیستم ها و راه حل های مشکلاتشان داشته باشند. ایجاد نوآوری و معنا در محیط نیازمند آن است که مدیران به دقت به محیط خود بنگرند و خوب فکر کنند.  تجزیه و تحلیل انتخاب های واقعی، "نمایانگر ادغام تصمیم به سرمایه گذاری با استراتژی" است. در جهانی مملو از تغییرات سریع و تنش های فراوان، ما نیازمند رشته هایی هستیم که بتوانیم از طریق آنها تاثیرگذار باشیم. این رشته ها و حوزه ها می توانند چارچوبی برای تعهد ما و استفاده از فرصت ها باشند. 

مصاحبه با جان سیلی براون 

تبدیل محیط کار به یک محیط با معنا


جان سیلی براون دانشمندی عادی نیست بلکه مجموعه ای از یک دانشمند، صنعتگر و استراتژیست است. او با ترکیب فرهنگ دنیای دیجیتال، محاسبات دقیق و یادگیری سازمانی، یکی از دانشمندان برجسته شرکت زیراکس بود. کتاب او با عنوان "حیات اجتماعی اطلاعات"، نحوه اندیشیدن افراد درباره اطلاعات را تغییر داده است. "براون" دیدگاهی ناب را در مورد محیط های انسانی که در آنها فن آوری مورد استفاده قرار می گیرد، ارایه کرده است. به عقیده وی "همیشه تغییر منجر به پیشرفتی مثبت نمی شود." 

مهم ترین موضوع یا مهم ترین کسی که بر تفکر شما پیرامون کسب و کار و مدیریت تاثیر گذارده، چه بوده است؟

حقیقتاً، دو نفر به ذهنم می آیند، هر یک از آنها در حوزه های مختلفی فعالیت می کنند و دیدگاه ها و نگرش های مختلفی دارند. 
نخست الیزابت تیسبرگ  در دانشکده بازرگانی دانشگاه ویرجینیا است. با توجه به نظریه «ارزیابی انتخاب های واقعی » در جهان مدیریت مالی و سرمایه، او اثبات کرد، چگونه تفکر در مورد این انتخاب ها را می توان در قبال تدوین بودجه و اقدامات تحقیق و توسعه به کار برد. این مفهوم، بسیار پویا، همواره مرا تحت تاثیر قرار داده است. 
تجزیه و تحلیل انتخاب های واقعی، "نمایانگر ادغام تصمیم به سرمایه گذاری با استراتژی" است. این امر ما را قادر می سازد دو منبع یادگیری را ارزیابی کنیم :

یادگیری از طریق انجام دادن که به ما اجازه می دهد، مشخص کنیم، آیا در تعهداتمان مشکلات پیش بینی نشده ای وجود دارند؟

و یادگیری از طریق انتظار کشیدن برای دیدن اینکه چگونه بازار توسعه می یابد و دریابیم که مشتریان واقعاً چه می خواهند. 

با استفاده از این شیوه ها، شرکت ها می توانند خطرات را از طریق تحقیق و توسعه درک کنند. در واقع، این امر امکان استفاده از فرصت ها را فراهم می آورد و در عین حال فرصت بررسی واقعیت ها را بررسی نماییم. مهم ترین نکته آن است که تفکر در خصوص گزینه های واقعی، متضمن ریسک پذیری است. 
وقتی شروع به بررسی تفکر گزینه های واقعی می نماییم، به طور مستمر در فرآیند ایجاد و استفاده از فرصت ها درگیر می شویم تا بتوانیم تصمیمات خود را اتخاذ نماییم. این مفهومی مفید در دنیای تحقیق و توسعه است به ویژه زمانی که شما نگران جریان نقدی خود هستید. این سیستم پویا سنجش سرمایه گذاری و اجرای یک پروژه را شکل می دهد. این فرآیند باعث ایجاد گفتگو و ارتباط مستمر میان مدیران در مورد ریسک پذیری و   انتخاب های آینده می شود. همچنین ممکن است تعصبی در مورد تفکرات نوآورانه به وجود آید. 
در جهانی مملو از تغییرات سریع و تنش های فراوان، ما نیازمند رشته هایی هستیم که بتوانیم از طریق آنها تاثیرگذار باشیم. این رشته ها و حوزه ها می توانند چارچوبی برای تعهد ما و استفاده از فرصت ها باشند. 
احساس می کنم که توانسته ام فضای جدیدی را در حوزه مدیریت تحقیق و پژوهش برای خودم ایجاد نمایم یعنی میان ایجاد کردن فرصت ها و ارزیابی آنها، ارتباطی خلاقانه ایجاد شده است. 
فرد دوم پروفسور لوسی سوکمان  از واحد جامعه شناسی دانشگاه لانکستر است. پروفسور سوکمان یک جامعه شناس محقق و نویسنده است، به کمک تجزیه و تحلیل هایی که انجام داده، تحولات زیادی را در قبال موضوع هوش مصنوعی به وجود آورده است. او یافته هایش را در کتاب برنامه ها و فعالیت های موقعیتی : مشکل ارتباط انسان – ماشین ارایه کرده است. 
با توجه به تحقیقات انجام شده، او توانست حوزه ها، اطلاعات و شیوه هایی خاص و حتی فرهنگی را به ما نشان دهد که تشکیل دهنده عناصر سیستم های فنی هستند. تحقیقات او به ما کمک می کند تا درک کنیم چگونه افراد کارشان را انجام می دهند و چگونه خودشان را در موقعیت و محیطی که قرار دارند، پیدا می کنند. مثلاً در شرکت زیراکس، ما علاقه مند به نقش و اهمیت فرآیندهای کسب و کار هستیم. دکتر سوکمان تجزیه و تحلیل هایش را به عنوان یک ناظر انجام می داد و اگر روشی مفید بود به ما می گفت، به آن ادامه دهیم. او روش هایی را نیز می یافت که با آنچه در ابتدا مد نظر بودند، فرق داشتند. به هر حال، کارگران قدم به قدم از تمامی دستورالعمل های اعلام شده تبعیت نمی کنند. همین امر باعث میشود که مسایلی ناخواسته برای آنها ظهور کند. 
در نتیجه بسیاری از شیوه هایی که امروزه در محیط های کاری مورد استفاده قرار می گیرند، بداهه هستند و نمی توان آنها را در قالب رویکردهایی مکتوب درآورد، زیرا کارکنان خودشان می خواهند مسایل را حل کنند، بدون توجه به دستورالعمل ها کار می کنند و شرایط محیطی را همان طور که دوست دارند، تعبیر و تفسیر می کنند. این امر مرا واداشت خلاقیت ذاتی افراد را در محیط کار بررسی کنم و به این نتیجه برسم که روشها سازنده فرآیندها هستند نه بالعکس. 

در قرن 21، حوزه کسب و کار نیازمند چه تفاوت ها و دگرگونی هایی است؟

ما باید محیط کار خودمان را تغییر دهیم و به آن معنا بخشیم. من همیشه به مدیران می گویم، محیط کار «اجتماعی از روش ها» است. آنها باید موجودیت این روش ها را بشناسند، درک نمایند و محیطشان را طوری بسازند که به یادگیری مستمر و شکل گیری هویتشان کمک کند. چالش آنها ایجاد یک محیط کار برای آینده است که دارای عناصر اجتماعی، فیزیکی و اطلاعاتی است. 
معتقدم، مسیر آینده نیازمند توجه ویژه است. مدیران باید نگرشی جامع در مورد سیستم ها و راه حل های مشکلاتشان داشته باشند. ایجاد نوآوری و معنا در محیط نیازمند آن است که مدیران به دقت به محیط خود بنگرند و خوب فکر کنند. 

برای مقابله با این تغییرات، به چه مهارت های جدید نیاز است؟

توانایی افراد برای یادگیری به باورهای آنها وابسته است. مدیران موفق نباید فکر کنند، چارچوب فعالیت ها و امور سازمانشان را بهتر از دیگران می دانند. بلكه آنها باید اهمیت دیدن محیط، از منظر دیگران را درک کنند. این، دیگران می توانند، کارمندان، مشتریان یا تامین کنندگان منابع باشند. آنها باید ببینند مهم ترین موضوعات برای دیگران چه هستند و تلاش کنند آنها را رفع نمایند. 
این امر همانند کشتیرانی است که در آن «مثلث بندی» اهمیت دارد. همانند مسیریابی در آب های ناآشنا، مدیران باید به نقاط متعددی توجه کنند. مثلث بندی و محاسبات دقیق شیوه های اصلی هستند که ما می توانیم درس های زیادی از آنها بیاموزیم، هر چند، باید همه آنها را به شکلی هنرمندانه پیاده کنیم. 
مدیران باید فقط به رویکرد برنده – برنده بیندیشند. مثلاً شرکت لی اند فانگ لیمیتد  یک شرکت موفق جهانی بود، كه شبکه ای متشکل از 6500 فروشگاه در بیش از 100 کشور جهان داشت و کالاهای زیادی را برای مشتریانش ارایه می نمود. آنها سفارشی را از مشتریان خود دریافت می کردند و بهترین منبع، با کیفیت ترین محصول و سریع ترین زمان را به مشتری خود نشان می دادند. این شرکت اطلاعات بسیار خوبی در مورد تولیدکنندگان کالاهای مختلف داشت. این شرکت با استفاده از یک استاندارد واحد و روش های کم هزینه، توانست کاری کند که همگان در این محیط برنده باشند. 

آیا موضوعات جدید مدیریتی وجود دارند که باید آنها را مد نظر قرار دهیم؟

سه موضوع درباره اینکه سازمان ها باید چگونه حواشی خود در یا خارج از محیطشان را مدیریت کنند، وجود دارند.

نخست، موضوع «عاملانی تندور» است که در سازمان ریشه دارند و ارتباط مشتریان سازمان را در دست دارند. می توان از نقاط متعددی به اطلاعات و ایده های خوب دست یافت.

 دوم نگریستن و گوش فرا دادن به محیط بازار و نگریستن به رقبا به ویژه رقبای تازه وارد است. به راحتی می توان عاملان کوچک را نادیده گرفت اما شاید آنها فقط بر اساس تعبیری که ما از بازار داریم، «کوچک» تلقی می شوند. 
موضوع سومی هم وجود دارد. این امر به این موضوع می پردازد که چگونه مدیران می توانند به شکلی اثربخش یکدیگر را به چالش بکشند تا درباره استراتژی های خودشان و رقبایشان بیندیشند. اینها موضوعاتی هستند که افراد باید درباره آنها فکر کنند. 


سوال آخر. چگونه شرکت ها می توانند محیط هایی را ایجاد کنند که هم بهترین سودآوری را دارند و هم محیطی خوب برای کار کردن افراد هستند؟

پاسخ این پرسش، مجدداً مرتبط با ایده ایجاد یک محیط یادگیری است. با توجه جدی به افراد در سازمان به ویژه بخش خدمات مشتریان نقشها تغییر کرده اند و ایده ها یا توانایی هایی که روزی در حاشیه قرار داشتند، حالا محوریت پیدا کرده اند. کار برای همگان، با معنا و هوش افراد و سازمان ها رشد کرده است. با درک ابعاد کار، توجه به توانایی های خلاقانه کارمندان و حفظ فرصت ها برای آینده، مدیران می توانند سازمانی به شدت موفق و رضایت بخش را خلق کنند. البته، باید توجه ویژه ای به سیستم های اطلاعاتی کرد که جریان عقاید و تقویت سرمایه های اجتماعی را باعث می شوند. 

برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید : 

1 .  چرا یافتن و حفظ بهترین استعدادها مهم است ؟ | چالشها و مزایا بکارگیری بهترین استعدادها

2 .  چرا کارکنان برای موفقیت در کسب و کار ارزشمند هستند ؟ چگونه نیروها را از بعد انسانی ارزش گذاری کنیم ؟

3 . چگونه مشکلات مدیریتی خود را ارزیابی کنیم ؟

4 . جان آدیرکیست ؟ | از رهبری مبتنی بر عمل چه می دانید ؟

5 .  چگونه فرایند کسب و کارمان را مهندسی مجدد کنیم ؟

6 .  مدیران چگونه می توانند ، بهره وری کارکنان را افزایش دهند ؟

7 .   پنج توصیه بیل گیتس برای موفقیت در کسب کار را جدی بگیریم

 

یک پند، یک درس :

«مشکل اصلی کسب و کارهای بزرگ امروز، سیاست هایی است که هر کارگر برای خودش دارد و امروزه بخشی مهم از شرکت های ما را تشکیل می دهند.»   ویلیام کوپر پراکتر 

«برای رسیدن به سود نباید محرک های اخلاقی را فراموش کرد.» فرانکلین روزولت 
 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید