اندی گرو ، کارافرینی پر تلاش و شجاع | تاثیر گذارترین فرد درچرخش راهبردی و ارتقای شرکت اینتل
اندی گرو ، کارافرینی خستگی ناپذیر و شجاع
تاثیر گذارترین فرد در چرخش راهبردی و ارتقای شرکت اینتل
زندگی اندی گرو
اندی گرو (1936) دوران کودکی خود را در مجارستان اشغال شده بدست نازیها گذراند و همواره خودش را یک قربانی جنگ سرد می دانست. در سال 1957 او به ایالات متحده رفت. پس از تحصیل در نیویورک و کالیفرنیا، گرو به شرکت تولید نیمه رساناهای فیرچایلد پیوست. در سال 1968، او به همراه دو تن از همکارانش یعنی باب نویس و گوردون مور ، شرکت اینتل را تاسیس کرد. در سال 1979، گرو به سمت مدیر ارشد اجرایی این شرکت منصوب شد.
در دهة 1980، گرو تلاشهای شرکتش را بر تولید ریزپردازشگرها متمرکز کرد. در سال 1987 او به سمت مدیر عامل شرکت منصوب شد. در سال 1994، وقتی در یکی از محصولات شرکت ایرادی پدیدار شد، گرو با یک بحران مواجه شد. او به جای اینکه تلاش کند تا تراشه های معیوب را کنار بگذارد، تصمیم گرفت آنها را با تراشه های مناسب تر جایگزین کند که این امر باعث تقویت شهرت و اعتبار اینتل شد.
1936. تولد
1957. فرار به آمریکا و استخدام در شرکت نیمه رساناهای فیرچایلد
1963. اخذ مدرک دکترا از دانشگاه برکلی کالیفرنیا
1968. آغاز اینتل همراه با گوردون مور و باب نویس
1979. انتصاب به سمت رییس و مدیر عامل اینتل
1981. تصمیم آی بی ام به استفاده از ریزپردازشگرهای اینتل
1985. تغییر تمرکز اینتل به سمت ریزپردازشگرها
1994. جمع آوری ریزپردازشگرهای معیوب پنتیوم
1998. کناره گیری از سمت مدیر عامل اینتل.
2016 . در گذشت
درسی اثربخش از اندی گرو
نوآوری منشأهای مختلف دارد. شما باید در محیط و فضایی باشید که نوآوری مورد پذیرش باشد و این در هر جا واقعیت ندارد و ما دائماً باید به دنبال ایدههای نو باشیم. من خوشوقت بودهام که در شرکتهایی کار کردهام که در این مسیر بودند اما به هر حال نوآوریهای واقعی یا اموری که مسیر را تغییر دهند گاهی اتفاق میافتد ، من وقتی به سابقه خودم در صنعت نیمه هادی برمی گردم میتوانم بگویم سه نوآوری اصلی پدید آمده است. اولین آن” ترانزیستور” بود که کلید اصلی را به ما معرفی کرد. دومین آن “آی سی” بود.IC حقیقتاً آن چیزی بود که قیمتها را شکست و به نظر من کاهش قیمت نیروی محرک برای اتفاقات بعدی بود وسومین آن “ریزپردازنده” بود که به ما ماشینهایی با برنامه ، ذخیره شده را معرفی کرد.
پیشینه و ظهور اندی گرو
بیماری، تبعیض، فقر: اینها چیزهایی بودند که اندی گرو متولد دوم سپتامبر 1936 در مجارستان ، از آنها رنج می برد. او در زمان تولدش آندراس گراف نامیده شده بود. آندراس در چهار سالگی به مخملک مبتلا شد و تا حدی قدرت شنوایی را از دست داد. یک موضوع مهم تر به قدرت رسیدن نازیها در اروپا بود که باعث شده بود زندگی خانوادگی او به شدت به خطر افتد. او و مادرش هویت جعلی برگزیدند و این در حالی بود که دوستانشان به آنها پناه می دادند. گراف نام جدید خود را آندراس مالسویچ گذارد.
او و خانواده اش از اردوگاههای مرگ و جنگ جان سالم به در بردند. البته شادی آنها مدت کوتاهی دوام داشت زیرا در سال 1956، شوروی کمونیستی به مجارستان حمله کرد . گراف تصمیم گرفت دست به خطر بزند و از مجارستان فرار کند.
او به اتریش و از آنجا به ایالات متحده گریخت و نامش را به اندی ( اندرو ) گرو تغییر داد. به محض ورود به ایالات متحده در کالج شهر نیویورک ثبت نام کرد و در سال 1960 با اخذ مدرک لیسانس مهندسی شیمی فارغ التحصیل شد. پس ازکالج، او به دانشگاه برکلی کالیفرنیا رفت ودر سال 1963 موفق به اخذ مدرک دکترا گردید.
نخستین شغل او پس از پایان تحصیلش، کار در شرکت نیمه رساناهای فیرچایلد بود که یک شرکت تازه تاسیس بود و تعدادی از دانشمندان و پژوهشگران همچون رابرت نویس و گوردون مور ایجاد کرده بودند.
لحظات مهم کاری مدیر عامل اسبق اینتل
شرکت نیمه رساناهای فیرچایلد خاستگاه انقلاب رایانه ای بود. این شرکت را گروهی از پژوهشگران جدا شده از گروه تحقیقاتی ویلیام شاکلی در شرکت لابراتوار نیمه رساناهای شاکلی در پالو آلتو واقع در کالیفرنیا تاسیس کرده بودند.شاکلی به دلیل تلاش برای توسعة ترانزیستورها جایزة نوبل کسب کرد. شهرت علمی او باعث شد که بهترین مغزهای الکترونیک آن دوران جذب شرکت او شوند از جمله باب نویس، گوردون مور، جولیوس بلانک ، ویکتور گرینیچ ، یوجین کلینر ، جین هورنی ، جی لاست و شلدون رابرتس .
سبک ضعیف مدیریتی شاکلی، نارضایتی هایی را در میان اعضای تیم او ایجاد کرد. این افراد پس از جدا شدن از شاکلی شرکت نیمه رساناهای فیرچایلد را تشکیل دادند که از طریق کار بر روی ترانزیستورهای سیلیکونی، تحولی در صنعت رایانه ایجاد کرد. پراکنده شدن استعدادهای شرکت شاکلی در سازمانهای دیگر،باعث شد که علاوه برفیرچایلد، بهترین شرکتهای شناخته شده در عصر الکترونیک ظهور کنند. از جملة این شرکتها می توان به اینتل (باب نویس و گوردون مور)، ادونسد میکرو دیوایسز (جری ساندرز ) و نشنال سمیکانداکتور (چارلی اسپورک ) اشاره کرد که همگی پس از فیرچایلد تاسیس شدند.
وقتی گوردون مور و باب نویس فیرچایلد را در سال 1968 ترک کردند تا اینتل را ایجاد نمایند، از گرو نیز خواستند تا همراه آنان برود. طرح اولیة کسب و کار مور و نویس، دربرگیرندة تولید نوع جدیدی از حافظه های رایانه ای با استفاده از فناوری نیمه رساناها بود. در سال 1970، حافظة اتفاقی دینامیک (DRAM) برای مصارف تجاری و بازرگانی در خط تولید اینتل، تولید شد. شرکت ژاپنی تولید دستگاههای ماشین حساب نیپون از اینتل خواست تا اقدام به تولید تراشه های ریاضی کند. اینتل قبلاً بر روی تراشه های مشابهی کار کرده وتوانسته بود به راه حلهایی نیز دست یابد. این تراشه به تدریج توسعه یافت.
به جای انتقال حق انحصاری این تراشه به شرکت ژاپنی، اینتل مالکیت آن را برای خود نگه داشت و مجوز تولید و حق فروش آن را به این شرکت داد. همین تصمیم کلیدی گرو و تیم مدیریت اینتل بود که راه را برای تبدیل شدن آن به غول امروزی تولید ریزپردازشگرها در جهان هموار کرد.
موفقیت اینتل نه تنها به دلیل مهارتهای نوآورانه بلکه به دلیل استفادة مناسب از تجارب قبلی بود. تبلیغات تلویزیونی نشان می داد که استفاده از ریزتراشه ها به شدت رونق گرفته است. به کمک همین تبلیغات تلویزیونی، مشتریان اصرار می کردند که در رایانه های خانگی وشخصی آنان، تراشه های اینتل نصب شوند. پردازشگر اینتل پنتیوم نیز به اندازة سیستم عامل ویندوز شرکت مایکروسافت که نمایانگر داستان موفق دیگری در عرصة بازاریابی است، قدرت گرفت.
نگرش گرو یک ابزار مهم در موفقیت اینتل بود. گرو اینتل را از یک تولیدکنندة ریزتراشه ها به یک شرکت معظم در صنعت ریزپردازها تبدیل کرد.
او زمینه را برای انجام این کار فراهم کرد. در روزهای نخست، گرو مردی بود که فضای اداری و ظرفیت تولید را ساماندهی می کرد. در سال 1981، او نقشی کلیدی را در مذاکره با آی بی ام بر عهده گرفت. این امر باعث شد که اینتل در رقابت با موتورولا پیروز شود و به تولیدکنندة ریزپردازشگرهای آی بی ام تبدیل شود.
بسیاری از تجارب دوران کودکی گرو در اروپای جنگ زده، او را برای داشتن یک زندگی موفق کاری آماده کرده بودند. او مردی بود که واهمه ای از اتخاذ تصمیمات دشوار نداشت. در اواخر دهة 1980 یعنی زمانی که احساس می شد ریزپردازشگرها می توانند بهتر از حافظه های رایانه ای عمل کنند، گرو دست به تصمیمی خطرناک اما قاطع برای تغییر تمرکز شرکت زد. این تصمیم می توانست به بیکار شدن هزاران کارمند اینتل بینجامد.
در سال 1987، گرو به سمت مدیر عامل اینتل منصوب شد. این تصمیم کار او را ساده تر نکرد. وقتی ایرادی در ریزپردازشگرهای پنتیوم بروز کرد، گرو با یک بحران واقعی روبرو شد. در حالی که این ایراد کوچک فنی در محاسبات ریاضیاتی می توانست تاثیری بزرگ بر افکار عمومی داشته باشد، اما گرو بسیار منطقی عمل کرد. او شرکت را وادار کرد تا محصولات را جمع آوری و محصولات سالم را جایگزین کند. این کار 475 میلیون دلار برای اینتل هزینه داشت اما باعث شد که نام تجاری اینتل اعتبارش را از دست ندهد و به همین دلیل سودآوری شرکت بالا رفت.
گرو، منجی سهامداران شرکت بود. در مدت مدیر عاملی او ، ارزش سهام اینتل 24 برابر شد. در ماه مه 1988، او از سمت مدیر عامل استعفا داد و تنها در سمت رییس هیات مدیره باقی ماند.
اگرچه گرو کرسی کمتری در شرکت داشت اما همواره با موضوعات دشواری دست به گریبان بود. گوردون معتقد بود که قدرت ریزپردازشگرها باید هر 18 ماه دو برابر شود. این امر به مدت یک دهه اتفاق افتاد که باعث شد اینتل از این راه به درآمد هنگفتی دست یابد. گرو می دانست که همة شرکتها اینترنتی خواهند شد . با اتکا به دیدگاههای او، اینتل به سمت تبدیل شدن به یک شرکت اینترنتی گام برداشت.
نتایجی عملی از زندگی اندی گرو
همچنان که همة شرکتها نیازمند یک کارآفرین برای فراهم آوردن زمینه مناسب کاری در فضایی جدید هستند، در عین حال به یک سازمان دهنده نیز نیاز دارند تا به آنها کمک کند با موفقیت از مرحلة شروع گذر کنند و پا به مرحلة توسعه بگذارند. اندرو گرو چنین مردی است. او به کمک نگرش، قدرت و تواناییش، خطرهای زیادی را بر اساس حقایق می پذیرفت. گرو از پشت پردة آهنین آمد و به مدیرعامل یکی از معتبرترین شرکتهای آمریکایی تبدیل شد. او از دوران کودکی خود در اروپای جنگ زده ، آموخته بود که چگونه یک موقعیت را با استفاده از اطلاعات موجود ارزیابی و سپس تصمیم گیری کند. این مهارتی است که او در تمام دوران زندگی خصوصی و کاریش به بهترین شکل از آن استفاده کرد. دستاوردهای آینده هر چه باشند، دستاوردهای او در اینتل را باید در زمرة دستاوردهای بزرگ ترین رهبران قرن بیستم دانست.
اندی گرو به ما یاد داد که تلاش، رمز موفقیت هست و شجاعت کلید بی چون و چرای موفقیت. اگر شجاع نباشید، از شکستها درس نخواهید آموخت و اگر از شکستها درس نگیرید، موفقیت برای شما یک رؤیایی کودکانه باقی خواهد ماند. اندی گرو در تمام زندگی کارآفرین و دانش محور خود و کلیه کتابهایی که نوشت یک جمله را تاکید کرد: نترسید! نترس بودن، در موفقیت بسیار مهم است. کسی که نمیترسد، به قول روان شناس ها، دارای انرژی مثبت هست و انرژی مثبتها، معمولاً برای کسب پیروزی، مانند تشنه که دنبال آب هست، در پی موفقیت میروند و به احتمال قوی به پیروزی و موفقیت دست خواهند یافت .
برای اطلاعات بیشتر
کتب:
«فقط زنده ماندن: چگونه از بین بلایا زنده بمانیم»، اندرو گرو، 1999
«برخلاف جریان شنا کردن»، اندرو گرو، 2001
«در داخل اینتل: اندی گرو و ظهور قوی¬ترین شرکت تولید تراشه در جهان»، تیم جکسون ، 2001
وب سایت:
اینتل: www.intel.com
پندها :
«وقتی کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد، هیچ طرحی برای کسب و کار نداشت»، اندرو گرو
«وقتی در مورد شرکتهای اینترنتی صحبت می کنیم، می بینیم که آنها فقط در پنج سال نخست فعالیتشان اینترنتی نبوده اند. همة شرکتها به شرکتهای اینترنتی تبدیل خواهند شد یا همگی از میان خواهند رفت.» اندرو گرو