mhi - هنری فایول کیست ؟ | پدر و بنيانگذار مکتب مديريت اجرایی

هنری فایول کیست ؟ | پدر و بنيانگذار مکتب مديريت اجرایی

اگر نگاهي دقيق تر به پنج اصل مديريتي فايول داشته باشيم، مي بينيم که تضادها و نگرانيها، مسئوليتها و وظايف، و سبکها و مشکلاتي که يک قرن پيش شناخته شده بودند، هنوز هم وجود دارند. چگونه مي توانيم تضمين نماييم که اهداف فردي کم اهميت  تر از منافع جمعي (سازماني) باشند؟ چگونه مي  توانيم افراد را به مسئوليت پذيري و استفادة از قوة ابتکار ترغيب نماييم؟ با توجه به اینکه  مقابله با قوانين زايد و بروکراسي يکي از اهداف مهم مديريتي فايول است،

هنري فايول 


برنامه ريزي، سازمان، فرمان، هماهنگي، کنترل


1841. تولد
1872. انتخاب به عنوان مدير گروه معادن
1918. بازنشستگي
1925. درگذشت


دهة 1950. انتشار کتاب مديريت عمومي و صنعتي. بدين ترتيب، فايول پس از مرگ به عنوان «پدر و بنيانگذار مکتب مديريت» شهرت یافت . 

هنري فايول، تا حدود يک ربع قرن پس از مرگش، در خارج از زادگاهش يعني فرانسه ناشناس باقي مانده بود. در دهة 1950، کتاب او به نام مديريت عمومي و صنعتي منتشر و افکارفایول  در خصوص مديريت براي ديگران شناخته شد. امروزه، فايول را پدر و باني مکتب مديريت اجرايي مي     دانند.

زندگي و دوران شغلي


فايول کل دوران شغلي خود را در يک شرکت گذراند يعني شرکت معادن و فلزات فرانسه. او کارش را به عنوان مهندس معدن آغاز کرد و در سال 1872 به عنوان رييس گروه معادن منصوب شد. در سال 1888 او به سمت مدير عامل اين شرکت منصوب شد که اين سمت را تا هنگام بازنشستگي خود در سال 1918 حفظ کرد. فایول  تا زمان مرگش عنوان رياست افتخاري اين شرکت را در اختيار داشت. 


وقتي فايول کارش را آغاز کرد، سلامت مالي بخش معادن بسيار ضعيف بود.اما تا زمان بازنشستگي فايول، اين شرکت از يک تراز مالي بسيار خوب برخوردار شد. غالباً موفقيت فايول به توسعه و اشاعة اصل مهم او يعني «اصل کارکردي » نسبت داده مي     شود. اين اصل شامل اين موارد است:


•    آماده کردن طرحهاي سالانه و ده ساله و عمل کردن بر مبناي آنها؛
•    آماده کردن چارتهاي سازماني براي ايجاد و حفظ نظم؛
•    استخدام دقيق و حفظ افراد براي تضمين اينکه هر کارمند در جاي مناسب خود قرار دارد؛
•    رعايت اصل زنجيرة فرمان؛
•    برگزاري جلسات منظم با رؤساي ادارات و بخشها براي تضمين هماهنگي.

تفکر کليدي


مديريت عمومي و صنعتي – برنامه ريزي، سازمان، فرمان و کنترل.


در اين کتاب، فايول تلاش مي کند تا نظريه اي را در باب مديريت مطرح نمايد که مي توان از آن به عنوان مبناي آموزش و تحصيل مديريت رسمي استفاده کرد. فایول در ابتدا تمامي فعاليتهاي سازماني را به شش کارکرد تقسيم مي     نمايد:
•    فني: مهندسي، توليد، انطباق؛
•    تجاري: خريد، فروش، مبادله؛
•    مالي: تلاش براي حداکثر استفاده از سرمايه؛
•    حسابداري: خريد سهام، ترازنامه ها، هزينه ها، آمار؛
•    مديريتي: برنامه ريزي، سازماندهي، صدور فرمان، هماهنگي، کنترل.

اگرچه پنج مورد نخست به خوبي قابل درک هستند اما هيچ يک از آنها نشان نمي دهند که در يک طرح کلان، سازمان قصد دارد به کجا برود و چگونه فعاليت مي-کند؛ چگونه افراد را سازماندهي مي کند؛ چگونه همة تلاشها و فعاليتهاي کسب و کار را هماهنگي مي کند؛ و چگونه آنچه را  برنامه ريزي و اجرا کرده ، تحت نظارت قرار مي دهد. بنابراين، کارکرد ششم مد نظر فايول، همانند چتري براي پنج عامل نخست عمل مي     کند. 
فايول مي گويد که مديريت کردن، عبارت است از:


.1. برنامه ريزي از دید گاه فایول

يک طرح اقدام خوب بايد انعطاف پذير، مستمر، متناسب و دقيق باشد. وظيفة چنين طرحي، يکپارچه نمودن سازمان از طريق تمرکز بر ماهيت، اولويتها، شرايط کسب و کار؛ پيش  بيني  هاي بلند مدت براي صنعت و اقتصاد؛ انديشه  هاي متفکران کليدي؛ و تجزيه و تحليلهاي استراتژيک با همکاری کارکنان متخصص است. 


براي برنامه ريزي اثربخش، مديران بايد در زمينة هنر ادارة افراد، مهارت داشته و داراي انرژي و معيارهاي اخلاقي لازم باشند. مهم است که آنها در کارشان استمرار داشته باشند؛ داراي صلاحيتهاي تخصصي باشند، تجربة خوبي براي کسب و کار داشته باشند و بتوانند ايده هايي خلاقانه بيافرينند. 


2. سازماندهي از دید گاه فایول

سازماندهي بيشتر در مورد مسئوليت-پذيري و اعطاي اختيارات است و در عين حال به جريان ارتباطات و استفاده از منابع نيز مي  پردازد. فايول وظايف زير را براي مديران سازمانها متصور است: 


•    تضمين اينکه طرح مورد نظر به درستي تهيه و اجرا شده است؛
•    بررسي اينکه ساختارهاي مادي و انساني مطابق با اهداف، منابع و سياستهاي عمومي عملياتي هستند؛
•    تعيين يک مقام مرجع واحد و تعيين اصول ارتباطي در کل سازمان؛
•    هماهنگ ساختن فعاليتها و اقدامات؛
•    دست زدن به انتخابهاي کارآمد فردي؛
•    تعيين دقيق وظايف؛
•    ترغيب به مسئوليت پذيري؛
•    استفاده از تحريم در زمان شکست يا اشتباه؛
•    حفظ نظم؛
•    تضمين اينکه منافع فردي کم اهميت  تر از منافع جمعي هستند؛
•    توجه ويژه به مقام فرمان  دهنده؛
•    نظارت بر سرمايه  هاي مادي و انساني؛
•    تحت کنترل داشتن همه چيز؛
•    مقابله با قوانين دست و پا گير، بروکراسي و کارهاي زايد اداري.

3. هماهنگي از دید گاه فایول

هماهنگي دربرگيرندة زمان بندي و تعيين توالي فعاليتها به گونه     اي است که بتوان آنها را به شکلي مناسب اجرا کرد، منابع لازم را اختصاص داد، زمانبندي کرد، اولويتها را تعيين نمود و ابزارهاي لازم براي تحقق اهداف را مشخص کرد. 


4. فرمان از دید گاه فایول

مديراني که مسئوليت دارند، بايد:


•    به اطلاعات کامل در مورد کارکنان خود دست يابند؛
•    افراد فاقد صلاحيت را کنار بگذارند؛
•    رضايتي کامل را ميان شرکت و کارکنانش ايجاد نمايند؛
•    مثالهاي خوبي را مد نظر قرار دهند؛
•    اقدام به مميزيهاي مقطعي در سازمان نمايند؛
•    دستياراني ارشد را به کار بگيرند تا انسجام مسير و تمرکز تلاشهاحفظ شود؛
•    چندان درگير جزييات زايد نشوند؛
•    هدفشان ايجاد انرژي، وفاداري و وحدت در ميان کارکنانشان باشد.

5. کنترل از دید گاه فایول

کنترل به معناي بررسي موارد زير است:

    هر چيزي که طبق طرح مصوب رخ مي دهد، اصولي که ايجاد شده اند و دستوراتي که صادر شدهاند؛
•    اتخاذ اقدامات اصلاحي مناسب؛
•    جلوگيري از تاثيرگذاري ضعفها، اشتباهات و انحرافهاي موجود در طرح؛
•    روزآمد نگاه داشتن طرح.

اصول مديريتي فايول


رويکرد پنج بخشي فايول، به مديران در قبال وظايف، کارها و فعاليتها مشاوره مي  دهد. او بر اساس تجاربش، اصول عمومي مديريت را طبق تعاريف زير تدوين کرده است:


•    تقسيم کار: تخصص به افراد اجازه مي دهد تا کارآمدتر و مولدتر شوند؛
•    اختيار: حق صدور فرامين همراه با مسئوليت پذيري مناسب؛
•    نظم: کارمندان تنها در صورتي از دستورات اطاعت مي نمايند که مديرانشان نقش رهبري داشته باشند؛
•    انسجام فرامين: يک کارمند، يک رييس – بدون هر گونه تضاد در قبال فرامين و دستورات؛
•    کم     اهميت بودن منافع فردي نسبت به منافع جمعي: منفعت سازمان بايد در راس قرار بگيرد؛
•    پاداش: تشويقها بايد عادلانه و منطفانه باشند؛
•    ايجاد تمرکز: هيچ فرمولي براي ايجاد تمرکز يا تمرکززدايي وجود ندارد و اين امر تا حد زيادي به اوضاع عملياتي کسب و کار بستگي دارد؛
•    زنجيرة اسکالر: فايول معتقد است که اگر چه سلسله مراتبها الزامي هستند اما همواره بهترين ابزار ارتباطي نيستند؛
•    نظم: جلوگيري از دوباره کاري و اتلاف منابع از طريق سازماندهي خوب؛
•    عدالت: ترکيبي از مهرباني و عدالت در برخورد با کارکنان؛
•    ثبات شغلي: هر چه کسب و کار موفق     تر باشد؛ مديريت آن باثبات تر خواهد بود؛
•    ابتکار: ترغيب افراد به استفاده از قدرت ابتکارشان به عنوان يک منبع قدرت سازمان؛
•    احساس همبستگي: مديريت بايد انگيزة کارکنان را تقويت  و همة افراد را ترغيب کند تا از تمامي تواناييهايشان استفاده نمايند. 

هنري فايول در يک نگاه


دشوار است تاثير فايول بر تفکر مديريت و متفکران مديريت را بسنجيم. او را پدر و بنيانگذار مکتب مديريت مي نامند. او نخستين فردي بود که به سازمان «از بالا به پايين» نگريست، مديريت را به عنوان يک فرآيند معرفي کرد، اين فرآيند را به بخشهاي فرعي تقسيم کرد و اصولي را تدوين نمود که باعث بهترين استفاده از افراد مي شوند.فایول  بدين ترتيب رشته اي را براي آموزش مديريت ايجاد کرد. 


فايول مي گويد که مديران بايد برنامه  ريزي کنند، سازماندهي نمايند، کارکنان را انتخاب کنند، هدايت کنند، هماهنگ نمايند، گزارش دهند و تامين بودجه نمايند. 

اگر نگاهي دقيق تر به پنج اصل مديريتي فايول داشته باشيم، مي بينيم که تضادها و نگرانيها، مسئوليتها و وظايف، و سبکها و مشکلاتي که يک قرن پيش شناخته شده بودند، هنوز هم وجود دارند. چگونه مي توانيم تضمين نماييم که اهداف فردي کم اهميت  تر از منافع جمعي (سازماني) باشند؟ چگونه مي  توانيم افراد را به مسئوليت پذيري و استفادة از قوة ابتکار ترغيب نماييم؟ با توجه به اینکه  مقابله با قوانين زايد و بروکراسي يکي از اهداف مهم مديريتي فايول است، اگر او امروز زنده بود و مي ديد که پيشرفت بسيار اندکي در اين زمينه حاصل شده است، قطعاً نااميد مي-شد. 


از دو فعاليت  آخر مديريتي فايول يعني فرماندهي و کنترل، براي تشريح ساختار سلسله مراتبي و سبک مديريتي سازمانهاي بزرگ در دهة 1950 تا دهة 1980 استفاده شده است. اما اگر مجدداً نگاهي دقيق تر به گفته  هاي فايول داشته باشيم ( بويژه در مورد فرماندهي) مي بينيم که فرماندهي مد نظر او تفاوت چنداني با اصل اعطاي اختيارات و قدرت در مديريت امروزي ندارد. 


البته از ديدگاههاي فايول به دليل ضعف در تجزيه و تحليل و ارزشيابي، تداخل در اصول، تداخل در وظايف، سردرگمي موجود در ساختارهايش و توجه بسيار زياد او به يک سلسله مراتب بالا به پايين، انتقاد شده است. البته اصول مديريتي او تفاوت چنداني با ويژگيهاي سازمانهاي رسمي تعريف شده در نوشته های  ماکس وبر  ندارند. تاثير فايول به عنوان نخستين کسي که مديريت را بر مبناي برنامه ريزي و سازماندهي افراد، به صورت يک فرآيند سلسله مراتبي بالا به پايين تشريح کرد، مؤيد جايگاه برتر او در ميان دانشجويان و مديران امروزي است. 
براي اطلاعات بيشتر

 

آثار مهم فايول
کتاب:


«مديريت صنعتي و عمومي» -- 1984

ديگر مطالب خواندني
کتب:


«اصول و عمل مديريت» -- ادوارد برک ، 1975
«کتابچة مديريت تايمز مالي» -- استيورات کرينر ، 2001
«مؤلفان بزرگ در باب سازمانها» -- درک پوگ و ديويد هيکسون 

پندها

«بذر تفرقه در ميان زيردستان پاشيدن، به توانايي خاصي نياز ندارد. هر تازه کاري مي تواند اين کار را انجام دهد.» هنري فايول


«مديريت يعني پيش بيني، برنامه ريزي، سازماندهي، فرماندهي، هماهنگي و کنترل.» هنري فايول
 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید