پیش بینی وضعیت مدیریت قرن 21 بخش چهارم
و هنوز هم میتوان ادعا کرد که صدها سال بحث دربارۀ مدیریت ارزشی نداشته یعنی صدها مقالۀ مدیریتی، صدها تئوری مدیریتی، صدها گروه مدیریتی، صدها راه حل مدیریتی (از انواع تئوریهای مدیریتی گرفته تا هشت اصل مدیریت و مهندسی دوبارۀ فرآیند کسب و کار) نتوانستهاند هیچ نقش سازندهای در جامعه داشته باشند. همواره از مطالعه دربارۀ مدیریت که طی قرون مختلف به عنوان یک رشته پذیرفته شده است، به عنوان مبنایی برای آزمودن این امر استفاده شده که ما چگونه میتوانیم هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی کار کنیم. تفکر مدیریت، روشی جدید برای بهرهبردن از منابع انسانی است. رابرت هلر و تیم هیندل در کتاب «دستورالعمل الزامی مدیران» مینویسند: «درک کامل آنچه که باعث میشود مردم درست کار کنند و همچنین درک مسائلی که ممکن است بر عملکرد افراد در محیط کار اثر بگذارند، برای هر مدیری الزامی است. مدیر باید برای حل مسائل، از طیف گستردهای از مهارتهای فردی و حرفهای استفاده نماید.»
روش مدیریت که هم علمی است و هم فنی، بهترین روش برای بهرهبردن از نیروی ذهنی افراد و بهترین سرمایه برای استفاده از فنآوریهای نوین جهت متحول ساختن افراد از طریق شکلگیری مفاهیم همه چیز در این سیاره است. عقاید بازاری در مورد مدیریت، همواره عاری از خود بازارها بودهاند. حسابداری، اطلاعات، پشتیبانی، بازاریابی، تولید، فرهنگ سازمانی، تحقیق و توسعه، فروش و سیاستهای اجتماعی، از جمله حوزههایی هستند که میتوانند در قالب مدیریت گنجانده شوند. شما خواهید دید که در این زمینه موضوعات و پرسشهای بسیار مهمی مطرح میشوند. این امر همیشه چنین بوده و باید نیز چنین باشد.
بنابراین وقتی نام انبوهی از متفکران حوزۀ مدیریت در یک کتاب یا یک شبکه درج میشود باید فقط و فقط انتظار اجماع نظر را داشت. مدیریت که همواره رو به تکامل بوده، جنگ عقاید و ایدهآلها است. متفکران و متخصصان مدیریت تنها زمانی با دیگران توافق نظر دارند که دارای عقاید مشترکی با آنها دربارۀ نحوۀ استفاده از فنآوری، نحوۀ ایجاد بهترین نوع تعامل میان انسان و ماشینآلات و سیستمهایی که خودشان خلق کردهاند و نحوۀ ترکیب این عوامل برای دستیابی به ثروت داشته باشند. شرکتها به دلیل برنامهریزی استراتژیک خود به موفقیت نمیرسند بلکه آنها در صورت اجرای استراتژیک تدابیرشان و میزان جذب مشتریان و سرمایهگذاران، در قبال اهداف استراتژیکشان موفق میشوند. این دستاورد میتواند تأثیر بهسزایی در نحوۀ مدیریت آینده داشته باشد.
هنوز هم پرسشهای زیادی دربارۀ مدیریت باقی مانده که یا پرسیده نشدهاند و یا پاسخی به آنها داده نشده است. بزرگترین مناظرات دربارۀ نحوۀ مدیریت خودمان و کسب و کارمان هنوز هم بر سر جای خود باقی ماندهاند. هنوز هم بهترین عقاید در مورد نحوۀ مدیریت محل کار ابراز نشدهاند، مد نظر قرار نگرفتهاند و آزموده نشدهاند. حتی بیشترین اطلاعاتی که تاکنون دربارۀ مدیریت گردآوری شده است تنها بخش کوچکی از آنچه که دانشجویان و متخصصان به آنها دست یافتهاند میباشد و هنوز برای یافتن شیوههای جدید مدیریت و انواع مدیران جدید به کار بسیار زیادی نیاز است.
مدیریت و منابع انسانی راهی طولانی را در کنار هم بودهاند. ما به سرعت مسافرت میکنیم، به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم، در سطح جهان خرید میکنیم و به سرعت یاد میگیریم. هنوز هم ما بر اساس آنچه که مدیریت در گذشته به دست آورده (یا به دست نیاورده) دربارۀ آن قضاوت میکنیم اما میتوانیم مطمئن باشیم که تحقیقاتمان هنوز هم در ابتدای راه هستند. هرگز نمیتوان مفهوم این واژه را از طریق فرهنگهای لغات فهمید زیرا مدیریت، واژهای باستانی است. ما نباید دلمان را به این موضوع خوش کنیم که چون بهترین روشهای مدیریت توانستهاند هر آنچه را که لازم بوده انجام دهند، دیگر نیازی به مطالعۀ مدیریت نیست. ما نباید به این موفقیتهای موقت، بسنده کنیم. هرگاه به موضوعات مهمی همچون کار، افراد و سازمانها پرداخته میشود، این سؤال به ذهن متبادر میشود که: «چگونه میتوانیم چنین مسألهای را مدیریت کنیم؟» فهرست پاسخهای این پرسش نامحدود است اما بدون شک باید با راهحلهای زیر آغاز شود:
MHI.IR
- برخی مدیران با موفقیتی طولانی به کسب و کار خود ادامه میدهند. ما هنوز نمیدانیم که چگونه، فردی با تواناییهای مشابه را جایگزین چنین مدیری نماییم تا شرکت به عملکرد خوب خود ادامه دهد. همچنین نمیدانیم چگونه تخصص چنین مدیری را به دیگر شرکتها یا صنایع منتقل نماییم. ما در مدیریت با چنین مشکلی دست به گریبان هستیم.
- قدرت شرکتهای بزرگ و رقیب در بسیاری از کشورها بر این اساس است که مدیران ارشد آنها اطلاعاتی به مراتب بیشتر از رؤسا یا نایب رئیسان آن شرکتها دارند. هنوز هم شرکتها واقعاً نمیدانند چگونه بدون توجه بیش از حد به برخی، و سرزنش کردن برخی دیگر، به شکلی مناسب از این قدرت استفاده کنند. ما در مدیریت با چنین مشکلی دست به گریبان هستیم.
- تجارت الکترونیکی عاملی رو به رشد در خرید و فروش کالا، بین شرکتها، و همچنین بین شرکتها و مشتریانشان است. ما هنوز هم واقعاً نمیدانیم چگونه میتوان اقدام به ایجاد وفاداری و روابط الکترونیکی در میان مشتریان کرد. زیرا حسن نیت مشتریان بزرگترین سرمایۀ کسب و کار به شمار میرود. ما در مدیریت با چنین مشکلی دست به گریبان هستیم.
- دیگر نیازی نیست که شرکتها حجم و اندازه بزرگ داشته باشند. 7/24 روز کاری و ارتباطات الکترونیکی این امر را محتمل - نه صددرصد امکانپذیر- ساخته که کارکنان شرکتها هزاران مایل دورتر کارشان را انجام دهند. هنوز هم شرکتهای معدودی توانستهاند بر مشکلات فرهنگی کارکنان دارای ملیتهای مختلف، و کنار هم قرار دادن آنها در قالب یک تیم جامع و همکار فایق آیند. ما در مدیریت با چنین مشکلی دست به گریبان هستیم.
- فنآوری پیشرفته امکان پرواز به مناطق دور و بازگشت مطمئن از آن مناطق را امکانپذیر ساخته است. اما هنوز در سراسر جهان مردم با این معضل مواجه هستند که چگونه میلیونها مایل پرواز یا رانندگی کنند و در عین حال از حوادث تروریستی و سوانح در امان بمانند. ما در مدیریت با چنین مشکلی دست به گریبان هستیم.
- حتی در بسیاری از شرکتهای پیشرفته که گفته میشود فضا و محیطی رؤیایی برای کار کردن دارند، کارمندان و مدیران مجبورند هر روز، سخت کار کنند و این افراد، هنوز هم نتوانستهاند میان شرایط کاری و شرایط زندگی خود توازن برقرار سازند. ما در مدیریت با چنین مشکلی دست به گریبان هستیم.
مدیریت در قرن 21 برای رفع چنین نیازهایی ناکامل، ناقص و ناکافی است. این امر مدیریت فردا را جالبتر از هر زمان دیگری ساخته است و آن را به موضوعی جذاب برای تحقیق و مطالعۀ بیشتر، تبدیل کرده است. تقریباً در هر زاویهای از زندگی، محیط کار، جامعه یا محیط کار جهانی شما، مسائلی وجود دارند که هیچکس جز متخصصان مدیریت به آنها نخواهند پرداخت.
بنابراین مهمترین پرسش بیپاسخ در باب مدیریت تنها چند کلمه است: «آیا شما میتوانید آن فرد باشید؟»MHI.IR
قبل : نحوه مدیریت قرن 21 برای فردا بخش سوم