mhi - نقش و جایگاه سرمایه های فکری در ارتقای جایگاه یک کسب وکار | مدیریت سرمایه های فکری

نقش و جایگاه سرمایه های فکری در ارتقای جایگاه یک کسب وکار | مدیریت سرمایه های فکری

اکنون زمان آن فرا رسیده که مغز نامریی را جایگزین استعاره معروف آدام اسمیت  از بازار  یعنی دست نامریی، نماییم.  در میان مفاهیم جدید مطرح شده در سالیان اخیر، سرمایه فکری یکی ازموضوع های جدید است که به لحاظ نظری جایگاه ویژه ای را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و به عنوان منبعی پرارزش برای کسب و کارها و شاخصی در توسعه یافتگی کشورها به حساب می آید.

نقش و جایگاه سرمایه های فکری در ارتقای جایگاه یک کسب وکار 

مدیریت سرمایه های فکری

در میان مفاهیم جدید مطرح شده در سالیان اخیر، سرمایه فکری یکی ازموضوع های جدید است که به لحاظ نظری جایگاه ویژه ای را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و به عنوان منبعی پر ارزش برای ارتقا و تثیت جایگاه کسب و کارها و شاخصی در توسعه یافتگی کشورها به حساب می آید.

در عصر کنونی، یکی از عناصر کلیدی موفقیت، دانش است، بنابر این موفقیت کسب و کارها به کسب منابع مالی و مادی محدود نمی شود، بلکه مشروط به دست یابی به سرمایه های نامشهودی است که به كمك آنها می توان به برتری رقابتی پایدار رسید. در محیط جدید، کسب و کارهایی پیشرفت خواهند کرد که خود را سازمانی یادگیرنده بدانند، زیرا کسب و کارهایی که قادر به افزایش سرمایه فکری خود نباشد، قادر به بقا نیست. 

•    در دهه های اخیر، سرمایه فکری اهمیت فراوانی پیدا کرده و آن را ابزاری ارزشمند برای توسعه دارایی های کلیدی یک کسب و کار، می دانند. 

•    پیمایش های انجام شده حکایت از آن دارند که تقریبا دو سوم کسب و کارها، به دنبال یافتن روشهایی جدید برای گردآوری و ارایه اطلاعات غیر مالی از جمله سرمایه های فکری هستند. 

•    حداقل یک سوم تصمیمات کسب و کارها، در قبال سرمایه گذاری، مربوط به داراییهای نامحسوس هستند. آمار حکایت از آن دارند که اتکای بیشتر به معیارهای غیر مالی منجر به پیش بینی های دقیقتری در مورد سود و درآمد آتی خواهد شد.

مقدمه مدیریت سرمایه های فکری

در سالیان اخیر، سرمایه فکری همواره به عنوان یک منبع مهم برای کسب و کارها به منظور توسعه و بالندگی و دستیابی به مزیت رقابتی پایدار مطرح بوده است.

سرمایه فکری، زاده عرصه علم و دانش است. هنوز این واژه در دوران تکوین خود به سر می برد. این مفهوم برای نخستین بار، در سال 1991 مطرح شد یعنی زمانی که شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا  شروع به اجرای مجموعه ای از روشهای نوآورانه علمی برای توجه ویژه به داراییهای ناملموس خود کرد. اگر رشد قدرت سخت افزاری را یک شاخص مهم بدانیم، باید بگوییم، رایانه ها به ظرفیتی معادل ظرفیت مغز انسان دست، خواهند یافت.

سرمایه های فکری غیر رقابتی هستند. بر خلاف دارایی های فیزیکی که فقط می توانند برای انجام یک کار به خصوص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار بگیرند، سرمایه های فکری را می توان به طور هم زمان برای چند امر خاص به کار گرفت. برای مثال، سیستم پشتیبانی از مشتری می تواند، امکان حمایت از هزاران مشتری را در یک زمان خاص فراهم کند. این توانایی یکی از مهمترین معیارهای برتری سرمایه های فکری بر دارایی های فیزیکی است.

در این خصوص سئوالاتی کلیدی برای نحوه ارزش گذاری دارایی های کسب و کارها، مطرح می باشد : 

•    چرا از بین میلیونها شرکتی که از سال 1900 به بعد تأسیس شده اند، تنها تعداد معدودی توانسته اند رشدی پایدار را طی دو دهه به دست آورند و چرا اکثر آنها، در عرض کمتر از پنج سال ورشکست شده اند؟

•    چرا مدیران تلاش می کنند تا با تعیین اهداف و کنترلهای مالی به نتایج مد نظر خود دست یابند در حالی که هیچ اطلاعی از آینده محصولات، فن آوریها و مشتریان شرکت خود ندارند؟

•    چگونه مدیران می توانند بدون داشتن ایده ای در مورد سود حاصل از سرمایه گذاری در ارتباطات شبکه ای امروز، هزینه های دستیابی به اطلاعات یا موقعیت سرمایه های فکری خود، به موفقیت برسند؟

مفهوم سرمایه فکری

نگاهی مختصر به تعـاریف سـرمایه فکـری نشـان می دهد که نویسندگان هنوز بر سر یک تعریف واحد توافق نظر ندارند.  به طوری که تعداد قابل توجهی از محققـان سـه جـزء اصلی سرمایه فکری را موارد ذیل می دانند :

- سرمایه انسانی ،

- سرمایه ساختاری،

- سـرمایه مشـتری 

چگونگی رشد سرمایه فکری 

ریشه های مفهوم سرمایه فکری بسیار عمیق هستند. در سال 1969، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبریت  برای نخستین بار از عبارت «سرمایه فکری» استفاده کرد. این در حالی بود که پیش از آن، پیتر دراکر  مفهوم «کارگران آگاه » را مطرح کرده بود. اگرچه سیستمهای بیشتری در حال استفاده از مفهوم سرمایه فکری هستند، اما هنوز هم بسیاری از افراد شاغل اطلاعی از این مفهوم ندارند. 

اهمیت معیارهای غیر مالی

اهمیت معیارهای غیر مالی کاملاً واضح و مبرهن است. ادواردز دمینگ  که خالق مفهوم چرخه های کیفی است، از مدیران ایالات متحده به این دلیل انتقاد کرده که 97 درصد زمان خود را صرف تجزیه و تحلیل آمار و ارقام و کمتر از 3 درصد وقتشان را صرف دارایی های ناملموس می نمایند، که اتفاقاً اهمیت بیشتری دارند.  به عبارت دیگر، آنها 97 درصد وقت خود را صرف بررسی آنچه می کنند که این 3 درصد انجام می دهند. 

امروزه از هر سه شرکت ، یک شرکت توجه ویژه ای به ارزش نرم افزارها دارد. سرمایه فکری نقش مهمی در این موضوع ایفا کرده است.

بسیاری از کسب وکارها، حرکت به سوی بهره بردن از مفهوم سرمایه فکری را آغاز کرده اند.

هنگامیکه مجله بین المللی بیزینس ویک  اقدام به رتبه بندی دانشکده های بازرگانی کرد، شاخص سرمایه فکری را نیز لحاظ کرد. از آنجا که شاخصه های  مالی تنها به گذشته ارجاع می شوند، شکاف زیادی را میان محصولات نهایی و اهداف بلند مدت ایجاد می کنند. آنها بستری مساعد را برای استراتژیهای شرکتها فراهم می آورند. مسلماً، کلید بهره وری آینده شناخت ارزشهای روانشناسی، جامعه شناسی و سیاسی در کارآفرینی است. 
مادامی که مشتریان به عنوان شرکای تولیدکنندگان لحاظ شوند، دانشی که بیرونی تلقی می شد، چهرهای درونی تر به خود خواهد گرفت. مسلماً، چنین تغییراتی را نمی توان با طرحهای مرسوم حسابرسی اعمال کرد. 

اقتصادهای پولی و روشهای مالی، ابزارهایی کارآمد را در قبال سازمانهای پیچیده اجتماعی در اختیار انسان قرار داده اند. چالش فعلی، چند وجهی ساختن این سازمانها است. آنها باید قدرت حرکت به سمت فردا را پیدا کنند. محصول نهایی زمانی مفید است که بانکها به شرکتها وام بدهند. این محصول برای اداره یک شرکت اصلاً مفید نیست. پول تنها یک نقطه شروع و نمادی از فرآیند ارزش آفرینی است. پول قدرتی اعجاب انگیز دارد، اما ممکن است باعث شود، ما دلایل انجام کارمان و مفهوم کاری را که خلق کرده ایم، از یاد ببریم. 
فعال ساختن سرمایه فکری نیازمند صبر، استقامت و تحمل رنج است. تا به امروز، تنها این شرکتهای بزرگ بوده اند که توانسته اند از قدرت سرمایه فکری خود بهره ببرند. متأسفانه، برخی از آنها کاملاً به بیراهه رفته اند. به جای استفاده از شاخصه های افزایش صلاحیت کارکنان یا افزایش ارزش سهام، آنها باید مدیریت ارشد خود را برای بهره بردن از سرمایه فکری مجاب کنند. 
این موضوعی خطرناک است، زیرا تنشهای موجود در شرکتهای بزرگ باعث فرار مغزها به سوی شرکتهای کوچک و متوسط شده است. کشکمشهای آتی کسب و کار، درباره ایده ها و نوآوریهای عملی خواهند بود. 
مسلماً نمی توان آمارها را مانند کلمات و علایم نادیده گرفت. برخی افراد از این موضوع هراس دارند که قبل از تدوین استانداردهای جهانی، متخصصان سرمایه فکری، درها را به روی شیوه ه ای مستبدانه و حتی کلاهبردارانه باز کنند. احتمال زیادی وجود دارد که چنین باشد. اما در نبود سرمایه فکری، حوزه های فراوانی همچنان مبهم باقی خواهند ماند. می توان گفت، سرمایه فکری تضمین کننده اعتماد عمومی به بازارهای سهام و اوراق بهادار و...  است. 
امروزه افراد زیادی از شبکه جهانی استفاده می کنند. اینترنت ابزاری مفید برای اتصال به مجاری توزیع و سرمایه فکری است. اینترنت برای همه کسانی کاربرد دارد که موقعیت و جایگاهشان وابسته به دسترسی سریع به اطلاعات است. شبکه جهانی با فراهم آوردن فرصتهای شروع کسب و کارهای جدید و دستیابی به سودی سریع، قدرت سرمایه فکری را بالا می برد. به کمک اینترنت می توان کارها را سریعتر و بهتر انجام داد. شاید اکنون زمان آن فرا رسیده که مغز نامریی را جایگزین استعاره معروف آدام اسمیت  از بازار  یعنی دست نامریی، نماییم. 
اگرچه صعود و نزول بازار سهام توجه زیادی را به خود جلب می کند، قوانین صنعتی دیروز با قوانین علمی امروز تکمیل می شوند. زنجیره های ارزشی قدیمی یا در هم خواهند شکست یا دیگر ارزشی نخواهند داشت. 
قبل از اینکه استانداردهای سرمایه فکری پیچیده شوند، باید کارهای زیادی انجام داد و باید مسئولیت پذیری لازم را در قبال استفاده از این سرمایه به دست آورد. همواره، ارزش های مادی با پول و طلا محاسبه می شوند. همچنان که سرمایه مالی، زیر سوال رفته و بی ثبات می گردد، تواناییهای دستیابی به درآمد ثابت و ثروت آفرینی نیازمند، معیارهایی جدید با الهام گرفتن از سرمایه فکری است. 

الگوی کنترل داراییهای نامشهود که به آن ،کارت امتیازی گفته می شود، در سال 1997 ارائه شد.

 3 نوع از داراییهای نامشهود را که حاصل اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری کسب و کار می باشد، در این خصوص به عنوان معیار مشخص شده است : 

- ساختار خارجی (مارك تجاری،ارتباطات مشتری و تأمین کننده)،

- ساختار داخلی (مدیریت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار ونرم افزار)و

- شایستگی فردی (تحصیلات، تجربه و خبرگی) هستند.

عملی ساختن مفهوم سرمایه فکری

کسب و کارها به دلایل متعددی تمایل به اندازه گیری سرمایه های فکری دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- کمک به تدوین استراتژی تجاری سازمان
- دستیابی به یک مزیت رقابتی
- ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد در جهت کمک به ارزیابی اجرای راهبرد ( استراتژی) 
- کمک به ارزیابی طرحهای بازپرداخت و پاداش با استفاده از ارزیابی های غیرمالی
- ارتباط با سهامداران خارجی مالک داراییهای فکری

رویکردهای مختلفی برای مدیریت سرمایه فکری وجود دارند. برای شروع، مفید است تا پرسشهای زیر را مد نظر قرار دهید:

•    آیا می توانید داراییهای ناملموس خود را مشخص سازید و آیا می دانید، آنها چه کمکی  می توانند به سازمان شما بنمایند؟

ارزشمند است به این موضوع توجه داشته باشید که سهامداران و دیگر افراد مرتبط با کسب و کار، شما، برای سرمایه فکری ارزش قایل هستند که همین امر بر برداشتهای آنها از بازار و ارزش کسب و کار شما تأثیر می گذارد. بنابراین استدلالی قوی برای سنجش و مدیریت فعالانه پورتفولیوی داراییهای ناملموس شما وجود دارد. 

•    چگونه ارزش داراییهای ناملموس یعنی سرمایه فکری خود را می سنجید و بر آن نظارت می نمایید؟

شما قادر نخواهید بود آنچه را که نمی توانید بسنجید، مدیریت نمایید. به همین دلیل باید به طور مستمر ارزش سرمایه فکری را در فعالیتهایتان مد نظر قرار دهید. 

•    چگونه می توانید ارزش سرمایه فکری خود را اداره کرده و آن را توسعه دهید؟

در زمانی که تولید محصولات و تولید اطلاعات به حد اشباع رسیده، سرمایه فکری منبعی مهم برای حفظ مزیت رقابتی است که می تواند مزایای مهمی را برای حفظ مشتریان، دستیابی به مشتریان جدید و استمرار نوآوریها به دنبال داشته باشد. 
ارزشمند است سرمایه فکری خود را ممیزی کنید، جایگاه و اهمیت آن را در زنجیره ارزشی خود درک کنید و بتوانید در مورد یک استراتژی جامع جهت مدیریت آن تصمیم گیری کنید. کلید عملی ساختن و تحقق چنین هدفی، تقویت کارکنان و دیگر داراییهای کلیدی و همچنین تمرکز بر نحوه استفاده کامل از منابع و رشد و توسعه کسب و کارتان است. 

نتیجه مفهوم سرمایه فکری

اگر مجاری اصلی توزیع داراییهای اقتصادی به جای اینکه میان مالکان و کارکنان باشند، میان کسانی باشند که می دانند و آنانی که نمی دانند، آنگاه چگونه می توان این داراییهای ناملموس را توزیع کرد؟

البته سرمایه فکری پاسخی کافی به این پرسش نیست اما می تواند ابزار لازم برای پاسخ دادن به این سؤال را فراهم کند. 
سرمایه فکری تنها ابزاری مدیریتی همچون معیارسنجی، مهندسی مجدد یا چرخه های کیفی نیست. همچنین چیزی نیست که شما مانند شرایط و احساسات متغیر بخواهید از آن استفاده کنید یا نکنید. سرمایه فکری چیزی مهمتر از این موضوعات عام است. 
تا دهه پنجاه، مدیریت کلاسیک هزینه ها و حسابرسی کاربرد گسترده ای در حوزه کسب و کار نداشتند. اجازه دهید این رویکردها را نخستین نسل ابزارهای مدیریت علمی بنامیم. برای داد و ستد علم، طبق معیارهای قدیم مالی همانند کنترل یک هواپیما تنها بر اساس شاخص مصرف سوخت آن و نادیده گرفتن اطلاعاتی همچون ارتفاع، موقعیت و غیره است. این کار مانند این است چکی صادر شود بدون اینکه توجه به سرمایهای شود که از طریق آن چک از حساب خارج میشود. 
جک ولچ  مدیر عامل سابق جنرال الکتریک  گفته  بود، ما باید سرمایه فکری خود را جهانی سازیم و یک راه برای انجام این کار، دستیابی به یک سیستم بین المللی سرمایه فکری است. چالش کلیدی برای شرکتها و رهبران که خواهان دستیابی به نتایجی متفاوت هستند، فقط فراهم کردن شرایط برای رشد و توسعه در آینده نیست بلکه باید این ابزار را به شکلی مفید و مطمئن به اطلاع تمامی سهامداران رساند. در مواجهه با شکستهای احتمالی آتی، کارآفرینی اجتماعی یک موضوع بسیار مهم است. آینده واقعی ، سرمایه فکری ، نیازمند نوآوریهای علمی بسیار مهمی است. 

یکی از دلایل اصلی تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری کسب و کارها سرمایه فکری آنهاست که در صورت مالی هیچ شرکتی لحاظ نمی شود. اساساً در کسب و کارهای دانش محور، ارزش دفتری شاید تنها بخش کوچکی از ارزش واقعی را ارائه نماید. این شرکتها اغلب از داراییهای فیزیکی کمی برخوردار هستند و رقابت پذیری آنها به طور قابل توجهی مبتنی بر سرمایه فکریشان است. بنابر این ارزش این کسب و کارها در بازار کمتر از واقع
برآورد می گردد، مگر اینکه بتوانند ارزش واقعیشان را اثبات نمایند. 

برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید : 

1 .   چرا و چگونه برای موفقیت در کسب و کارمان از مشاور استفاده کنیم ؟ |همکاری با مشاوران، توسعه روابطی مهم برای ارتقای کسب کار

2 .  نقش و جایگاه فرهنگ سازمانی در ارتقای کسب وکارها |تاملی بر دیدگاههای ادگار شاین بعنوان مبدع فرهنگ سازمانی در سطح جهان

3 .   لحظات واقعی از تجربیات موفق مدیران و کارآفرینان در سطح جهان | رهبران درباره چالشهایشان سخن می گویند

4 .   مدیریت موضوعات مالی در قرن 21 | چرا موضوع های مالی برای هر کسب و کاری حیاتی است ؟ 

5 .  چگونه کسب و کارمان را بر مبنای نرم افزارهای جدید طراحی و اجرا کنیم ؟ | برنامه ریزی برای تبدیل سیستم های منسوخ به نرم افزارهای جدید

کتب در مورد سرمایه های فکری :

«تفکر استراتژیک برای اقتصاد آینده»، مایکل کاسومانا ، 
« سرمایه فکری»، لیف ادوینسون ، 
«نگرش سازمانی»، لیف ادوینسون، 
«شرکتهای ادغام شده الکترونیکی»، فیتز – انز ، 

یک سخن، یک درس :

« سرمایه فکری هزینه ای است که یک شرکت برای حفظ جایگاه رقابتی خود می پردازد.» توماس استیوارت 

«تنها سرمایه غیر قابل جایگزینی که یک سازمان در اختیار دارد، دانش و توانایی کارکنان آن است.» آندرو کارنگی 
 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید