رابرت اوون کارآفرینی متفکر و نوآور در کسب و کار
مقدمه (رابرت اوون)
رابرت اوون معتقد به تأثیر مستقیم محیط کار و زندگی در راندمان کارگران بود و اصول : مزد بهتر، ساعات کار کمتر، مسکن بهتر و تربیت را مطرح می کرد.
شاید مهم ترین شهرت رابرت اوون، کارخانه نساجی و روستای او در نیو لانارک اسکاتلند باشد. شرایط بویژه شرایط كاری در کارخانه های اولیه اوون بسیار دشوار و خطرناک بود. ساعات طولانی کار یک قاعده بود و کودکان 5 یا 6 ساله نیز همانند بزرگسالان و با همین شرایط سخت کار می کردند. بر خلاف دیگر مالکان کارخانه ها، نقطه قوت اوون این بود که او در قبال موفقیت کسب و کارش، کارکنانش را به اندازه دستگاه ها و تجهیزاتش، مهم می شمرد.
اوون معتقد بود که وظیفه او این است که تحصیلات کارگران و همچنین محیطی قابل احترام را برای کل خانواده اش فراهم کند. وی دستور ساخت مدرسه ، مجازات بدنی را ممنوع و همچنین اشتغال کودکان زیر 10 سال را محدود کرد و آنها را به مدرسه فرستاد.
خیرخواهی اوون نسبت به کارگران خود برای شرکای تجاری اش نادر بود ، زیرا آنها می ترسیدند که این کار سود سرمایه گذاری آنها را کاهش دهد. این درگیری منبع تنش مستمر بود.
وی گقته بود "تنها یک راه وجود دارد که انسان می تواند به طور دائمی تمام سعادت را بدست آورد ، یعنی اتحاد و همکاری همه ، به نفع هر یک"
وی با پشتکار و تلاش سعی کرد، به اهداف خود برسد،
اوون برنامه اصلاح اجتماعی خویش را با جلب اعتماد کارکنانش که شهروندان نیولانارک بودند آغاز کرد؛ فروش مشروبات الکلی را برای کاستن از اعتیاد به الکل ممنوع ساخت و کیفیت خانهها، خیابانها و وضعیت بهداشتی شهر را بهبود بخشید. بر اساس برنامهای که داشت، سوخت و البسه در فروشگاههای شرکت به قیمتهای مناسبی فروخته میشد، اما چشمگیرترین نوآوری اوون به آموزش و پرورش مربوط میشد. با خاتمه بخشیدن به کاربچهها در کارخانهها، مدرسهای تاسیس کرد که در آن کودکان پنج تا ده ساله به صورت رایگان آموزش میدیدند.
زندگی و دوران شغلی رابرت اوون
اوون، در سن 19 سالگی، مالک مشترک یک کارخانه نساجی در شهر منچستر شد. با توجه اینکه او فردی تازه کار در قبال مسئولیت های مدیریتی بود، از کار در این کارخانه و مشاهده افرادی که کار می كردند، مطالب زیادی آموخت. او می نویسد: «به دقت به افرادی می نگریستم که در بخش های مختلف مشغول کار بودند و این در حالی بود که من چیز زیادی درباره کار آنها نمی دانستم. اما با مشاهده دقیق همه چیز، من توانستم نظم و انضباط را که برای چنین مجتمعی با چنین شرایط کاری، الزامی بود، یاد بگیرم و این به مراتب بهتر از آن چیزی بود که من در ابتدا تصور می کردم.»
در سال 1799، اوون (همراه با گروهی از شرکایش)، کارخانه پدر همسرش یعنی دیوید دیل را در نیو لانارک خرید. تا آن زمان، دیل به عنوان یک کارفرمای برجسته به شمار می رفت اما هنوز شرایط کاری در کارخانه او چندان مناسب نبود. کودکان 5 یا 6 ساله از طریق انعقاد قرارداد با خانواده های فقیر استخدام شده بودند و 15 ساعت کار در روز، در كارخانه او، امری عادی بود. اوون خیلی زود به پذیرفتن بچه های بیشتر در محیط کاری واکنش نشان داد و حداقل سن استخدام را به 10 سال افزایش داد. همچنین او کتک زدن بچه ها را ممنوع کرد.
تفکرات کلیدی رابرت اوون
او علیرغم اینكه یک کارفرمای قاطع بود، یک تاجر نیز بود. او هیچ تغییری را در شرایط استخدامی ایجاد نکرد که توجیه اقتصادی نداشته باشد. در واقع همه سود شهر نیو لانارک، ماحصل فعالیت کارخانه اوون بود. در این راستا، او به بهره وری بالای کارکنانش از طریق اعمال تغییر در روش های کاری و شیوه های اداره کارخانه نیاز داشت.
برای افرادی که قبلاً سخت کار می کردند، چنین چیزی رایج نبود. اوون می دانست که برای اجرای تغییرات مورد نظر در محیط کار دلخواهش، نیازمند جلب اعتماد و همکاری کارمندانش است . او می نویسد: «من به دنبال افرادی بودم که از نظر جایگاهشان یا از نظر قدرتشان، تأثیرگذارترین افراد محسوب می شدند و می توانستم اهدافی را که برای تغییرات مد نظر دارم، برای آنان تشریح كرده و به کمک آنان این اهداف را محقق سازم.»
اوون توانست اعتماد این افراد را به دست آورد یعنی درست زمانی که دولت ایالات متحده، در سال 1808 کالاهای انگلیسی را تحریم کرد، اکثر کارخانه ها تعطیل شدند و یک بیکاری عمومی ایجاد شد. بر خلاف مالکان آن زمان کارخانه، اوون شروع به تغییر محیط کاری کرد. اوون تمام کارکنانش را با دستمزد کامل حفظ کرد تا ماشین آلات کارخانه در شرایطی مناسب باقی بمانند و شرایط کاری نیز حفظ شوند.
این رویکرد مدیریتی به موفقیت رسید و سود حاصل از کسب و کار اوون افزایش پیدا کرد. اوون شروع به تغییر شرایط کاری کرد. به تدریج استخدام کودکان ممنوع شد (دیگر هیچ کودکی از خانواده های فقیر استخدام نشد) و آنانی که هنوز در استخدام کارخانه بودند، برای تحصیل به مدرسه شهر نیو لانارک معرفی شدند. امرار معاش کارگران بهتر شد، مغازه ها در شهر رونق گرفتند و میزان ارتکاب جرم کاهش پیدا کرد. نخستین مدرسه شبانه جهان که ویژه بزرگسالان بود در این شهر تأسیس شد. نهایتاً، اوون فروشگاهی را در نیو لانارک افتتاح کرد و اصولی که او در کسب و کارش ایجاد كرده بود، به سرعت صنعت خرده فروشی را در برگرفت.
اوون به عنوان یک نوآور
نوآوری های اوون تنها محدود به بهبود شرایط کاری کارکنان او نبود. انقلاب صنعتی که در نیمه دوم قرن 18 آغاز شد، نمایانگر عصر برتری ماشین ها بود. اوون با تلاش برای استفاده از منابع انسانی به جای ماشین ها، به مخالفت با این نگرش پرداخت.
همان طور که گفته شد، اوون یکی از نخستین کسانی بود که به جای دستور دادن به کارکنانش، تلاش میکرد تا آنان را «مدیریت» كند. او همچنین نخستین کسی بود که تلاش می کرد كاركنان را با دیدگاه هایش همراه سازد نه اینکه دیدگاه هایش را بر آنان تحمیل كند (هیچ کارگری به دلیل مخالفت با دیدگاه های اوون از کارش اخراج نشده بود). به علاوه، او نیازمند مدیرانی بود که بتوانند با اختیارات اعطا شده به آنان، به خوبی رفتار كنند ( اولین نمونه اعطای اختیارات در کار). اینها مدیران (یا سرپرستانی) بودند که به دقت انتخاب می شدند و آموزش می دیدند تا بتوانند در نبود اوون ،کارها را به نحو احسن انجام دهند.
اوون تلاش زیادی برای ایجاد انگیزه و نظم در محیط کار کرد. در واقع روش او را می توان مشابه سیستم های نظارتی امروز دانست. بر روی هر ماشین یک تکه چوب به رنگ های مختلف سیاه، آبی، زرد یا سفید وجود داشت. هر روز صبح، سرکارگر هر بخش، از این دستگاه ها بازدید میکرد و در قبال کار صورت گرفته به کارگری که با آن دستگاه کار کرده بود، امتیاز می داد. بنابراین هر کسی می توانست به سادگی بفهمد که چه امتیازی دریافت کرده است. هدف از این طرح این بود که افراد دارای امتیازات بالا، تشویق شوند و افراد دارای امتیازات پایین، انگیزه پیدا کنند تا توان خود را توسعه دهند.
اوون به عنوان یک اصلاح کننده
کارخانه نیو لانارک، بسیار سودآور بود و سود حاصل از سرمایه گذاری آن به 50 درصد می رسید. همین سودآوری مؤید موفقیت طرح ها و ایده های اوون بود. او با بهره گیری از این سودآوری عظیم خود، تلاش کرد تا دیگر تولیدکنندگان را نیز ترغیب کند تا از شیوه های استخدامی او پیروی کنند. او در سال 1815 تلاش کرد تا لایحه ای را در این زمینه و در مورد شرایط کاری در کارخانه ها، آماده کند.
هدف از این لایحه ممنوع کردن استخدام کودکان زیر 10 سال، ممنوع کردن شیفت شب برای کودکان، ارایه 30 دقیقه فرصت آموزشی در روز به افراد زیر 18 سال و محدود کردن ساعات کاری به 5/10 ساعت در روز بود. بازرسان دولتی می توانستند از طریق بازدید از کارخانه ها، بر اجرای این قانون نظارت کنند. اما این لایحه شکست خورد زیرا مخالفان، آن را، اقدامی بد برای کسب و کارشان تلقی می کردند و در عین حال معتقد بودند که اگر کارفرمایان بخواهند، می توانند داوطلبانه آنچه که در این لایحه آمده است را بكار ببندند. اگرچه این قانون نهایتاً در سال 1819 به تصویب رسید اما عملاً تنها محدود به ممنوعیت استخدام کودکان زیر 9 سال بود.
در سال 5 182، اوون که از شکست طرحش برای قوانین استخدام ناراحت بود اما هنوز اشتیاق زیادی نسبت به ایده آل های خود داشت، به ایالات متحده رفت و در نیو هارمونی واقع در ایندیانا مستقر شد. ولی پروژه های اوون به دلیل مخالفت های داخلی و برنامه ریزی بد، یکی پس از دیگری شکست خوردند. او دوباره به انگلستان بازگشت و در سال 1834 اتحادیه بزرگ ملی بازرگانی را تأسیس کرد و به فشار خود برای اصلاحات اجتماعی ادامه داد.
تجربه کاری رابرت اوون سه مرحله داشت :
مرحله اول از سال ۱۷۹۹ تا سال ۱۸۲۴، هنگامی است که وی مالک یک کارخانه ریسندگی در نیو لانارک اسکاتلند بود، که برای کارگران خود خانه ارزان و برای فرزندان آنان مدرسه ساخته بود.
مرحله دوم ساختن مجتمع های مسکونی در ایندیانا آمریکا که از سال ۱۸۲۴ تا ۱۸۲۹ ادامه داشت.
مرحله سوم از ۱۸۲۹ به بعد زمانیکه وی در سال ۱۸۳۴ «اتحادیه بزرگ تجاری ملی» را تاسیس کرد.
رابرت اوون، در سال 1858 و در سن 87 سالگی چشم از جهان فرو بست.
رابرت اوون در یک نگاه
1771. تولد
1790-1781. کار در چندین پارچه فروشی در شهرهای استنفورد ، لندن و منچستر
1790. تبدیل به یکی از مالکان مشترک یک کارخانه نساجی در شهر منچستر
1799. خرید کارخانه ای در شهر نیو لانارک از پدر همسرش یعنی دیوید دیل
1808. افتتاح این کارخانه علیرغم تحریم کالاهای انگلیسی توسط دولت ایالات متحده آمریکا و وجود بیکاری شدید
1813. تلاش برای ترغیب دیگر تولیدکنندگان برای پیروی از شیوه های استخدامی خود
1815. تلاش برای ارایه لایحه ای در مورد شرایط کار در کارخانه ها
1819. ارایه نهایی این لایحه علیرغم اینکه این قانون تنها محدود به ممنوعیت استخدام کودکان زیر 9 سال بود
1825. ترک انگلستان به سمت ایالات متحده و سکونت در نیو هارمونی واقع در ایندیانا
1828. بازگشت به انگلستان پس از اینکه به دلیل مخالفت های داخلی و برنامه ریزی بد، پروژه اش متحمل شکست شد و واگذاری فعالیت هایش به پسرش در همان سال
1834. تأسیس اتحادیه بزرگ ملی بازرگانی
1858. درگذشت
نتیجه گری از زندگی کاری رابرت اوون
اوون جایگاه مهمی در تاریخچه اندیشه مدیریت دارد. اگرچه او در شهری کوچک فعالیت می کرد اما توانست به یکی از پیشگامان عرصه مدیریت تبدیل شود و به همین دلیل امروزه نیز از جایگاه و شأن بالایی در عرصه مدیریت برخوردار است.
اگرچه افراد زیادی از کارخانه های او در نیو لانارک و نیو هارمونی بازدید می کردند، اما عقاید او چندان در زمان خودش مورد توجه قرار نمی گرفتند. دلایل زیادی در این زمینه وجود دارند. کارخانه نیو لانارک بسیار سودآور بود اما هیچ یک از کارخانه های معاصر با آن، از دیدگاه ها و شیوه های اوون استفاده نكردند. شاید علت این امر آن بود که او به طور اساسی و همه جانبه دیدگاه هایش را تبلیغ می کرد در حالی که می بایست از یک رویکرد گام به گام برای این کار استفاده می کرد.
اگرچه تعجب آور نیست که مالکان کارخانه نیو لانارک نیز با عقاید او مخالف بودند ( آنان احساس می کردند که در صورت تبعیت از این عقاید به شدت متضرر خواهند شد) ضمن اینكه تفکرات سیاسی نیز به این مخالفتها افزوده شده بود. بیشترین انتقادها علیه اوون از جانب مارکس و انگلس صورت می گرفت که دارای دیدگاه ها و عقاید کاملاً کمونیستی بودند. آنها از عبارت «آرمان شهر» برای توصیف عقاید اوون استفاده می کردند و این عبارتی است که حتی امروز نیز در مورد او به کار برده می شود. آنها معتقد بودند که دیدگاه های اوون در عمل کارآیی ندارند و موفقیت اوون در نیو لانارک تنها از روی شانس بوده نه از روی قدرت تصمیم گیری او.
بر خلاف این دیدگاه های منفی، باید به تجارب مثبت پیروان اوون هم اشاره کنیم. اگرچه شراکت اوون با کواکرز نهایتاً در نیو لانارک شکست خورد، اما همین مشارکت باعث شد که افراد بسیاری تحت تأثیر دیدگاه های اوون قرار بگیرند. از جمله افرادی که جزء پیروان سرسخت اوون بودند، میتوان به تیتوس سالت ، جرج پالمر و جوزف رانتری اشاره کرد.
نگرش اوون در حوزه هایی همچون ایجاد انگیزه در کارکنان، روابط صنعتی و مدیریت از طریق مشاهده کردن، در همان دوران خودش مورد بی مهری قرار گرفتند و تنها یک قرن بعد بود که نگرش های او در آثار محققان به ویژه اف. دبلیو. تیلور و ماری پارکر فولت به اثبات رسیدند.
شاید بتوان آخرین کمک اوون را در این واقعیت دانست که رعایت نكردن اصول مد نظر اوون، حتی به ذهن کارفرمایان امروزی خطور هم نمیکند.
برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید :
1 . چطور مدیران و کارآفرینان می توانند، همانند رهبران بزرگ در کسب و کارشان موفق شوند ؟ | چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند ؟
2 . عجیب ترین و متناقض ترین کارآفرین قرن بیستم | هوارد هیوز جسور و بی باک
3 . مایکل دل کیست ؟ | کارآفرینی با الگوی فروشی جذاب
4 . کارآفرینی متفاوت و آینده نگری خلاق، استیو جابز | فراز و فرود هایی از زندگی جابز
5 . بی احساس ترین و برجسته ترین کارآفرین تاریخ آمریکا | زندگی و کار هنری فورد
6 . جایگاه و نقش دو نیمکره مغز در عصر حاضر |حرکت از عصر اطلاعات به عصر عقلانیت
7 . نکات کلیدی برای تدوین بودجه |نحوه طراحی و تدوین بودجه برای کارآفرینان، مدیران و افراد مرتبط با حسابداری و مالی
یک جمله، یک پند :
- « ثروت، تمدن نمی آفریند اما تمدن می تواند، ثروت آفرینی کند.» هنری وارد بیچر
- «موفقیت یک علم است. اگر شرایط آن را داشته باشید، به نتایجش دست می یابید.» اسکار وایلد
- رسیدن به موفقیت بهمنزلهٔ پایان کار نیست؛ شکست هم کسی را از پا درنمیآورد: چیزی که در این میان مهم است، جسارتداشتن برای ادامهدادن مسیر است. وینستون چرجیل