mhi - نحوه مدیریت قرن 21 برای فردا  بخش سوم

نحوه مدیریت قرن 21 برای فردا بخش سوم

هم‌اکنون فن‌آوری به توانایی مدیریت برای تصمیم‌گیری در مورد آنچه که باید انجام دهد و آنچه که باید بیاموزد، کمک می‌کند. این در حالی است که افراد بسیاری معتقد بودند که زندگی و کسب و کار، غیرقابل مدیریت هستند. اوون از آن بیم داشت که قدرت فن‌آوری بر منابع انسانی چیره شود. دمینگ از آن بیم داشت که تفکر انسان دربارۀ موضوعاتی همچون کیفیت بر توانمندی‌های تکنولوژیکی تحویل کالا فایق آید. امروزه برخی از آن بیم دارند که تلاش برای سودآوری، از قدرت فن‌آوری و منابع انسانی پیشی بگیرد. حتی متفکرانی همچون چارلز هندی (که خود را نسبت به سرمایه‌داری بی‌علاقه می‌داند) دربارۀ فیلها (شرکتهای بزرگ) و موشها (افراد و گروههای کوچک دارای عقاید نوآورانه) صحبت می‌کند و این چنین نتیجه‌گیری می‌کند: «بسیاری از افراد فکر می‌کنند که امروزه شرکتهای بزرگ، ثروتمندتر و قدرتمندتر از بسیاری از شرکتهای ملی هستند. مردم احساس می‌کنند که این فیلها خارج از کنترل هستند.»

نحوه مدیریت قرن 21 برای فردا 

پست الکترونیکی و اینترنت دو نیروی تکنولوژیکی هستند که شغل یک مدیر را متحول ساخته‌اند. اگرچه نگرانی‌هایی وجود دارد که چگونه باید کارکنان مجازی را که در خانه کار می‌کنند مدیریت کرد. (آیا آنها واقعاً کار می‌کنند؟) یا چگونه می‌توان افرادی را تعیین کرد که می‌توانند به انبوهی از اطلاعات سازمانی دسترسی داشته باشند، اما فن‌آوری به نیرویی تبدیل شده که رابرت اوون در سال 1813 آن را پیش‌بینی کرده بود. اوون به طور همزمان به موضوع فن‌آوری، افراد و سود پرداخته بود. هنوز هم به نظر می‌رسد که افقی روشن و جذاب پیش روی مدیران قرار دارد.

جوان انریکوئز به عنوان مدیر پروژۀ علوم طبیعی دانشکدۀ بازرگانی هاروارد، عمیقاً به تفکر دربارۀ ابعاد مالی و انسانی دستاوردهایی پرداخته که جوامع را به لرزه درآورده‌اند. این دستاوردها همانند آن هستند که کسی یک خوار و بار فروشی، یک کارخانه یا یک شرکت تولید نرم‌افزارهای رایانه‌ای را از راه دور مدیریت نماید. اما انریکوئز به گونۀ دیگری فکر می‌کند. او با اشاره به گفته‌های رابرت فلیشمن و کریگ ونتر که نخستین تصویر ژنتیکی از یک موجود زنده را خلق کردند، از همین روش علمی برای پاسخ دادن به پرسشهایی استفاده می‌کند که مردم حتی قادر به مطرح کردن و پرسیدن آنها هم نیستند. رابرت اوون به این نکته پرداخته بود که چگونه می‌توان به بهترین شکل منابع انسانی و دارایی‌های یک کارخانۀ تولیدی را کنترل کرد. هم اکنون مردم متوجه آنچه که انریکوئز در کتابش مطرح کرده بود شده‌اند یعنی: «کنترل مستقیم و ارادی تکامل موجودات و به‌کارگیری این علم در هر نقطۀ دیگری از سیارۀ زمین.» این دستاورد بزرگی بود. آیا مدیریت به عنوان یک حرفه می‌تواند از آن بهره ببرد؟

ما نمی‌دانیم. آنچه که ما می‌دانیم این است که مدیران امروزی باید هم به سؤالات قدیمی و هم به سؤالات جدید پاسخ بدهند. آندره گابور به جمع‌آوری آثار دهها نفر پرداخته که به موضوع مدیریت در قرن گذشته پرداخته‌اند همانند چستر برنارد، آبراهام ماسلو و دبلیو ادوارد دمینگ. او نتیجه‌گیری می‌کند که مدیریت فردا باید پاسخ پرسش اوون را بیابد. گابور می‌گوید: «ریشۀ تضاد میان شیوه‌های علمی و انسانی در دو تصویر متفاوت است یعنی سازمانهای تجاری و اهداف آنها در جامعه. ممکن است از یکسو سازمان به عنوان نهادی در قبال دموکراسی تلقی شود که مسئولیت سنگینی برای اجرای قوانین و حفظ کارکنان و مشتریانش دارد. از سوی دیگر یک نگرش کاربردی‌تر آن است که سهامداران تنها افرادی هستند که اهداف و سود را تعیین می‌کنند.»

هم‌اکنون فن‌آوری به توانایی مدیریت برای تصمیم‌گیری در مورد آنچه که باید انجام دهد و آنچه که باید بیاموزد، کمک می‌کند. این در حالی است که افراد بسیاری معتقد بودند که زندگی و کسب و کار، غیرقابل مدیریت هستند. اوون از آن بیم داشت که قدرت فن‌آوری بر منابع انسانی چیره شود. دمینگ از آن بیم داشت که تفکر انسان دربارۀ موضوعاتی همچون کیفیت بر توانمندی‌های تکنولوژیکی تحویل کالا فایق آید. امروزه برخی از آن بیم دارند که تلاش برای سودآوری، از قدرت فن‌آوری و منابع انسانی پیشی بگیرد. حتی متفکرانی همچون چارلز هندی (که خود را نسبت به سرمایه‌داری بی‌علاقه می‌داند) دربارۀ فیلها (شرکتهای بزرگ) و موشها (افراد و گروههای کوچک دارای عقاید نوآورانه) صحبت می‌کند و این چنین نتیجه‌گیری می‌کند: «بسیاری از افراد فکر می‌کنند که امروزه شرکتهای بزرگ، ثروتمندتر و قدرتمندتر از بسیاری از شرکتهای ملی هستند. مردم احساس می‌کنند که این فیلها خارج از کنترل هستند.»MHI.IR

ادامه :  پیش بینی وضعیت مدیریت قرن 21 بخش چهارم

نظرات
دیدگاه ارسال کنید