mhi - چطور مدیران و کارآفرینان می توانند، همانند رهبران بزرگ در کسب و کارشان موفق شوند ؟ | چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند ؟

چطور مدیران و کارآفرینان می توانند، همانند رهبران بزرگ در کسب و کارشان موفق شوند ؟ | چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند ؟

این مقاله نمایانگر آن است که چگونه افراد موفق توانستند مسیر صحیح خود در حوزه های گوناگون را بیابند و از هیچ کس به همه کس تبدیل شوند. در این مقاله توضیح داده می شود، رهبران کارشان را از چه نقطه ای آغاز کردند، چگونه دست به انتخاب زدند و در طول راه چه درسهایی را آموختند. در امر تصمیم گیری، رهبران الزاماً سریعتر یا کندتر و یا منطقی تر از دیگران نیستند. تصمیم گیری رهبران مبتنی بر سه عامل است : آگاهی آنها از دانش و اطلاعات خودشان؛ گرایش آنها به قاطعانه عمل کردن بر مبنای تصمیماتی که اتخاذ کرده اند؛ و توانائی آنها برای گفتگو و گردآوری اطلاعات و ایده های جدید از جهان پیرامونشان.

چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند

پیتر هان 

از هیچ کس تا همه کس

خلاصه چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند

تام کلانسی که یک نویسنده معروف است، در سن 40 سالگی یک کارگزار بیمه بود. او نخستین کتاب خود را به کمک یک ناشر نه چندان معروف منتشر کرد. 
کلانسی و بسیاری دیگر از افراد موفق، افرادی معمولی با استعداد فراوان و بدون هیچ تجربه کاری بودند. آنها علایق کاری زیادی داشتند اما فاقد اهدافی روشن و واضح بودند. آنها می خواستند کاری پیدا کنند که به لحاظ مالی برای آنان مناسب باشد و به لحاظ فردی نیز نیازهای آنان را برآورده سازد، اما آنها نمی دانستند، چه باید بکنند. آنها مجبور بودند بر تمامی ابهامات و موانع هیچ کس بودن خود فایق آیند. 
این مقاله نمایانگر آن است که چگونه افراد موفق توانستند مسیر صحیح خود در حوزه های گوناگون را بیابند و از هیچ کس به همه کس تبدیل شوند.

این مقاله بر مبنای مصاحبه با 100 رهبر برجسته، هنرپیشه، مدیر عامل، سناتور، دانشمند و غیره می باشد.

در این مقاله توضیح داده می شود که آنها کارشان را از چه نقطه ای آغاز کردند، چگونه دست به انتخاب زدند و در طول راه چه درسهایی را آموختند.

با بررسی مشاغل گوناگون، موضوعات و درسهایی مشترکی توضیح داده شده است که می تواند به همگان کمک کند تا یک دوره شغلی موفق را آغاز نمایند. 
به علاوه، خوانندگان می توانند پاسخ پرسشهای زیر را بیابند:

    چگونه این 100 رهبر، مسیر حرفه ای خود را انتخاب کردند و چه عقیده ای در مورد نخستین شغل خود دارند؟ آنها بیشتر از آنکه به فکر سرنوشتشان باشند، به فکر خودشان، پی بردن به خصوصیاتشان و عملی ساختن دانش خویش بودند.

    آیا رهبران نیز تردید و ناامنی را تجربه کرده اند؟ چگونه آنها از ناامنی و بی تجربگی به عنوان انگیزهای برتر در قبال عملی ساختن عقایدشان استفاده نموده اند. 
    آیا این افراد معتقدند که می توانند هر کاری را انجام دهند؟ آنها چگونه اعتماد به نفس پیدا کرده اند و چگونه با دنبال کردن بلندپروازیهایشان به موفقیت رسیده اند.
    آیا این 100 رهبر صرفاً دارای نگرشی مثبت هستند، چون دیگران با آنها خوب برخورد می کنند، یا به دلیل نگرش مثبتشان با دیگران خوب رفتار می کنند؟ چگونه تلفیقی از هر دو وجود دارد. رهبران غالباً دارای شخصیتهایی مهربان هستند که باعث تقویت تعاملات مثبت آنها با دیگران می شود.

پنج مسیر برای نیل به موفقیت در کسب و کار به عنوان رهبر

در میان 100 رهبر برجسته ای که با آنها مصاحبه شده است، پنج روش در مورد کشف و پی بردن به استعدادهای ذاتی،  یافت شده است.

این پنج موضوع عبارتند از:

1 .  گام برداشتن اتفاقی. در این روش، هیچ تلاش هدفمند و مشخصی انجام نشده است. افرادی که در این مسیر قرار گرفته اند، آن را ناشی از خوش اقبالی خود می دانند و اگرچه افرادی با استعداد و پر شور و اشتیاق هستند، اما کار اولشان را با هدف تبدیل آن به دوران شغلیشان آغاز نکرده اند. 

2 .  بهره برداری با ذهنی باز. این امر بدان معنا است که افراد ذهن بازی نسبت به انجام یک کار خاص داشته اند

3 .  بهره برداری با ذهنی متمرکز. این امر بدان معنا است که فرد کار نخست خود را با اهدافی خاص آغاز نموده است. اینها رهبرانی هستند که کارشان را با ایده ای روشن و بر اساس خواسته ها، نیازها و احساساتشان شروع کرده اند. آنها غالباً کارشان را بر اساس معیارهایی خاص و از پیش تعیین شده انجام می دهند. 

4 .  عالی شدن پس از مصلحت اندیشی. بسیاری از رهبران دوران شغلی خود را بر اساس انتخابهایی آغاز کرده اند که ناشی از مصلحت اندیشی به ویژه مصلحت های مالی یا خانوادگی  بوده اند. آنها کارشان را در حوزه هایی آغاز کرده اند که رقابت شدیدی در آنها وجود داشته و جایگاه آنان را از طریق تقویت مسئولیت پذیری آنها ارتقا بخشیده است. 

5 .   حرکتی متهورانه. این رهبران افرادی بوده اند که خودشان را با مسیرهای مرسوم شغلی وفق  داده اند. آنها به دنبال کارهایی بوده اند که احساس می کرده اند، برایشان مناسب است و به همین دلیل مشاغل، شرکتها یا حتی بازارهایی، جدید را خلق کرده اند که باعث پیشرفتشان شده اند. 

حرکت به سمت خودتان نه دور شدن از آن

چگونه این 100 رهبر برجسته، پس از شناخت استعدادهایشان، عمل کرده اند؟

در اینجا هفت روش توضیح داده شده است:

•    خودآگاهی قوی. آنها غالباً دوران شغلی خود را بر اساس دانش باطنی خویش آغاز می کنند که ناشی از مهارتهای ذاتیشان است و به همین طریق نیز در مورد شغل خود تصمیم گیری می کنند. درک آنها از آنچه که دوست دارند، آنچه که دوست ندارند و نقاط ضعف و قوتشان، اهمیت ویژه ای برای آنها دارد. 

•    حرکت به سمت نقاط قوت و دور شدن از نقاط ضعف. رهبران قادر هستند تا به این نتیجه برسند که به اندازه کافی نمی دانند و خوب نیستند و در نتیجه تمامی تلاش خود را به کار   می گیرند تا نقاط قوت خود را توسعه دهند. آنها هرگز هراسی از این ندارند که تواناییهای خود را توسعه دهند تا به مزایای رقابتی دست یابند. 

•    صداقت و راستی. «صداقت» مرزی میان ویژگی درونی و گفته ها و اقدامات فرد است. «راستی» نمایانگر صحت و درستی کارهایی است که فرد در ایام مختلف و در موقعیتهای گوناگون انجام می دهد. شما باید همواره در تماس تنگاتنگ و نزدیک با خودتان باشید و در واقع باید خودتان باشید زیرا اگر چنین نباشید، خیلی زود افرادی که در اطرافتان هستند، متوجه خواهند شد. 

•    فرآیندهای تصمیم گیری واقع گرایانه. برخی از رهبران برجسته تصمیمات شغلی را خیلی سریع اتخاذ می کنند. ممکن است دیگران به زمان بیشتری برای بررسی شرایط مختلف نیاز داشته باشند. اما بسیاری نیز به استعداد درونی خودشان اتکا می کنند یعنی فقط متکی به خودشان هستند و چندان به تجزیه و تحلیل شرایط مثبت و منفی کارشان نمی پردازند. این نوع اعتماد درونی ریشه در اطلاعات فردی دارد.

در امر تصمیم گیری، رهبران الزاماً سریعتر یا کندتر و یا منطقی تر از دیگران نیستند. تصمیم گیری رهبران مبتنی بر سه عامل است : آگاهی آنها از دانش و اطلاعات خودشان؛ گرایش آنها به قاطعانه عمل کردن بر مبنای تصمیماتی که اتخاذ کرده اند؛ و توانائی آنها برای گفتگو و گردآوری اطلاعات و ایده های جدید از جهان پیرامونشان.

•    اول پرداخت هزینه ها، بعداً فتح جهان. وقتی رهبران برجسته افرادی عادی بودند، رویاپرداز نبودند و اولین کارشان را هرگز با نقشه ای دقیق برای رسیدن به عرش آغاز نمی کردند. آنها نیز مانند بقیه به پرداختن صورت حسابها و حتی نجات دادن کسب و کارشان فکر می کردند و می خواستند مبنایی خوب را برای زندگیشان تشکیل بدهند، بدون اینکه تصویری کامل و دقیق از آینده پیش رو داشته باشند. اما آنها انسانهایی امیدوار بودند و از همان شغل اولشان بلندپروازیهای خاص خود را داشتند. 

•    مقابله با ابهامات و استفاده از آنها به عنوان یک انگیزه. 100 رهبر برجسته همانند بسیاری از ما، باید از پس ابهامات و بی تجربگی خود بر می آمدند. آنها نیز شک و تردیدهایی را در کار و زندگی خود تجربه کرده اند. بسیاری از آنها قبل از حضور در جلسات بزرگ و مهم، ابهام و اضطراب داشته اند. بسیاری از مواقع، آنها مجبور بوده اند بسیار سخت و به تنهایی کار کنند. پائول نرس  محقق و پژوهشگر انگلیسی بیماری سرطان، سالها پیش از آنکه موفق به اخذ جایزه نوبل شود، به شدت در حال مبارزه با افسردگی و انگیزه پایین خود بودT این مشکل آن قدر شدید بود که او تقریباً تمامی کارش را از دست داده بود. اما همکارانش به او کمک کردند تا این بحران را پشت سر بگذارد. رهبران نیز دوران ابهام و تردید را تجربه می کنند اما قادر هستند به سلامت از آنها عبور کنند. برخی رهبران، از این ابهام و بی تجربگی، به عنوان انگیزهای برای پیشرفت خود استفاده می کنند. 

•    از پرداخت هزینه ها تا فتح جهان. حتی وقتی فشارهای ناشی از مسئولیتهای روزمره و پرداخت صورت حسابها تشدید می شود، رهبران برجسته هرگز رویاها و امیدهای خود را به طور کامل کنار نمی گذارند. در محیط کار، آنها همواره به دنبال یافتن فرصتها،  یا ایجاد فرصت برای خودشان، هستند و سریعاً از آنها استفاده می کنند. 

تبدیل شدن به یک ماهی بزرگ از داخل یک برکه کوچک

چگونه رهبران برای افزایش افق دید خود، اعتماد به نفس پیدا می کنند؟

وقتی آلن میلر  برنده جایزه پولیتزر، گزارشگر روزنامه بومی بود، سردبیرش به او گفت: «یک روز اخبار مسکو را بهتر از هر کس دیگری پوشش خواهی داد زیرا الان اخبار این شهر کوچک را بهتر از هر کس دیگری پوشش می دهی.» اعتماد به نفس برای دستیابی به اهداف بزرگ ریشه در موفقیت انجام کارهای کوچکتر دارد. حتی برای بهترین رهبران نیز حفظ اعتماد به نفس می تواند موضوعی دشوار باشد.
100 رهبر برجسته کار نخست خود را با این باور آغاز نکرده بودند که می توانند به هر چیزی که می خواهند دست یابند. بلکه آنچه که عاملی مهم برای نیل به موفقیت آنها بود، توانایی دستیابی به اعتماد به نفس بود که از طریق بلندپروازیهای آنها تقویت می شد.

الگوی اصلی آنها یکسان بود: دستیابی به موفقیتهای کوچک و سپس استفاده از اطلاعات، تماسها و اعتماد حاصل از این تجارب برای دستیابی به موفقیت در معیارهای گسترده تر. 
بسیاری از 100 رهبر برجسته، به خوبی نخستین شغلشان را به یاد دارند. سالها یا حتی دهه ها بعد، آنها حتی اتفاقات به ظاهر بی اهمیت ، مکالمات و افرادی را که بر گامهای نخست آنها تاثیر گذارده و آنها را برای موفقیتهای آتی آنها آماده ساختند، به خاطر می آورند. با اعتماد به نفس حاصل از این شغلهای اولیه، آنها قدرت یافتند تا به چیزی فراتر از منطق مرسوم دست یابند و حرکت کنند، عقاید جدید خود را توسعه دهند و باورهایشان را دنبال کنند. 

یاد بگیریم چه زمانی بایستیم و چه زمانی حرکت کنیم

رهبران برجسته چگونه حرکت کرده اند و چرا؟

در وهله اول، آنها عاشق کارشان هستند و سعی نمی کنند میان مشاغل یا سازمانهای گوناگون مانور بدهند.

 رهبران برجسته برای توسعه و رشد کارشان، دارای ویژگیهای زیر هستند :

•    صبر و شکیبایی :  رهبران برجسته از صبر و شکیبایی بالایی در نخستین مشاغل خود برخوردار بوده اند. برخی از آنها تنها در عرض چند ماه پس از اینکه دیده اند این شغل برایشان مناسب نیست، آن را رها کرده اند. اما بسیاری از آنها طی مدتی طولانی و حتی چندین دهه در این شغل باقی مانده اند. برخی بر اساس معیارهایی که داشته اند به خوبی از میزان پیشرفتشان مطلع بوده اند. دیگران احساس چنین نیازی نمی کرده اند و شغل آنها تنها روند طبیعی خود را طی کرده است.

باب کاتل  مدیر عامل شرکت کیسپان  به مدت 15 سال در اتحادیه بروکلین  کار می کرد و پس از این مدت به سمت مدیر عاملی آن منصوب شد. او می گوید: «من از هر شغلی لذت می برم. یکی از اصولی که سعی کرده ام در هر شغلی از آن پیروی کنم، این بوده که آن شغل را به بهترین شکل ممکن انجام دهم. من واقعاً نگران سیاستها نیستم. من احساس می کردم اگر کاری را خوب انجام دهم، دیگران مرا خواهند شناخت و بنابر این فرصتی برای رشد و پیشرفتم پدیدار خواهد شد.» اگرچه همه رهبران دارای صبر و شکیبایی ذاتی نیستند اما تعدادی از آنها یاد گرفته اند، تا آن را در وجود خود پرورش دهند. 
•    دوره های تصدی متفاوت در شغل اول. برخی از 100 رهبر برجسته حداقل کمتر از 5 سال و حداکثر تا بیش از 10 سال را در شغل اول خود گذرانده اند. حضور در سازمانهای بزرگ دولتی یا شرکتهای عظیم خصوصی نیازمند دانش و ارتباطات خاص و ویژه است. در برخی حوزه ها همچون هنر و سرگرمی یا حتی بخشهای علمی، افراد تحرک بیشتری در کارشان دارند. 

یاد بگیریم چگونه بایستیم و چگونه برویم

رهبران برجسته چگونه حرکت می کنند؟ 

•    افزایش قدرت تخصصی. رهبران اغلب اطلاعات خوبی را در شغلهای اولیه خود فرا می گیرند و از آنها برای یافتن فرصتهای جدید برای خودشان بهره می برند. 

•    پرورش تخصصهای گسترده. 100 مدیر عامل برتر مجله فورچون معتقدند که تخصصهای گوناگونی را به عنوان هدف کلیدی خود دنبال می کنند. 

•    افزایش تواناییها، حتی در ازای فدا کردن برخی جاذبه ها. 100 رهبر برجسته اغلب نقشهایی را انتخاب می کنند که باعث رشد بالای آنها می شوند حتی اگر برخی از جذابترین موضوعات را فدا کنند. آنها می دانند که باید تواناییهای خود را توسعه دهند.

•    مدیریت خردمندانه تحرکات دوران شغلی. برخی از 100 رهبر برجسته، متکی به توسعه پایدار، عملکرد قوی و شایسته سالاری متکی هستند.

اجازه ندهید طرحهای قدیمی مانعی در برابر فرصتهای جدید باشند

بسیاری از 100 رهبر برجسته، توانسته اند با گذر از روشهای عادی و قدیمی به فرصتهایی جدید دست یابند. آنها نه ریسک گریز هستند و نه ماجراجو. آنها می دانند که چه زمانی و چگونه دست به ریسک بزنند. گاهی اوقات آنها آزمایش نکردن و نیازمودن یک کار جدید را نوعی ریسک تلقی می کنند. دیگران پرداختن به فرصتهای جدید را ریسک می دانند. 
بسیاری از بهترین لحظات این رهبران زمانی بوده که آنها به موضوعی غیرمنتظره واکنش نشان می داده اند. هارولد کروتو  برنده جایزه نوبل شیمی می گوید: «من به سراغ علمی رفتم که به آن علاقه داشتم فکر می کنم اگر شما هم چنین کنید، می توانید به بهترین شکل از توانایی خود بهره ببرید.» 
در حالی که رهبران برجسته سعی می کنند از فرصتهای پیش روی خود نهایت استفاده را ببرند، در عین حال سعی می کنند تصمیماتی را اتخاذ کنند که برایشان مناسب هستند حتی اگر چنین تصمیماتی مغایر با منطق مرسوم باشند. 

گوش فرا دادن به الهامات و ندای درون؛ دنبال کردن رؤیاها

مدیر عامل شرکت ویشای اینترتکنولوژی ، می خواست یک شرکت جدید را در زمینه   فن آوری صنعتی تأسیس نماید. او می گوید: «من شغل بسیار مهمی را رها کرده بودم و می خواستم خود کسب و کاری را به راه اندازم. این احساسی درونی بود که من اهمیت زیادی برای آن قایل بودم و می خواستم برای عملی ساختن آن کاری انجام دهم.» 
رهبران برجسته چه بر اساس الهامات درونی و چه بر اساس محرکهای بیرونی، سعی می کنند از تجارب خود درس بگیرند و آنها را در رفتارهای خود به کار بگیرند. آنها دریافته اند که موفقیت یعنی انطباق با مسیرهای جدید و ناآزموده.

سخت کار کردن، هوشمندانه کار کردن و بیشتر از دیگران کار کردن

همه 100 رهبر برجسته، تمایل بالایی به کار کردن و کسب تجربه دارند. البته همه آنها چنین مسیری را انتخاب نکرده اند و برخی اجباراً وارد موقعیتهایی شده اند که نیازمند تلاش و اقداماتی دشوار هستند. اما آنها به چنین فرصتهایی پاسخ داده اند و به سختی تلاش کرده اند تا به اهدافشان دست یابند.

ابعاد گوناگونی از روند سخت کار کردن، هوشمندانه کار کردن و بیشتر از دیگران کار کردن رهبران :

•    به محض تصمیم گیری، کاری دشوار و قاطع آغاز می شود. رهبران گرایش زیادی دارند تا منابع و هر آنچه را که در اختیار داند به چالش بیندازند. 

•    بی وقفه کار کردن در کنار رعایت اصول اخلاقی کار. ویلیام اسنایدر  پس از مدتی طولانی کار کردن و اخذ سه جایزه می گوید: «اکثر افراد در کسب و کار من، از اطلاعات و هوش بالایی برخوردارند. اما آنچه که افراد را از افراد ناموفق جدا می کند، توانایی و تمایل به سخت تر کار کردن و فدا کردن برخی داشته ها است. من چیزهای زیادی را فدا کردم.»

•  کار هوشمندانه، شناخت لحظات کلیدی و بهره بردن از قدرت ابتکار. بسیاری از 100 رهبر برتر اظهار داشته اند که لحظات مهم کارشان را به خوبی به یاد دارند و از آنها برای هوشمندانه کار کردن استفاده می کنند. بیل دیتریخ  که یک روزنامه نگار بود، می گوید که او به تنهایی مجبور بود، تمام بار، کارش را به دوش بکشد، زیرا سردبیرش به داستانهای او که اتفاقاً بعدها جوایز مهمی نیز کسب کردند، هیچ   علاقه ای نداشت.

•    عالی بودن در انجام وظایف. چاک هاگل  می گوید: «با برنامه ریزی های بیش از حد، خودتان را فلج نکنید. افراد بسیاری را دیده ام که برای مواجهه با آنچه که در پیش رو دارند، اشتباهات فاحشی مرتکب شده اند. من معتقدم انسان باید از کاری که امروز انجام می دهد، لذت ببرد و اگر لذت برد، به این باور می رسد که دارد، کاری، ارزشمند انجام می دهد. بنابر این شما در این زمینه تمام توان خود را به کار خواهید گرفت. به همین صورت است که می توانید از فرصتهای پیش روی خویش نهایت استفاده را ببرید.»

رهبران برتر، رقابتی مولد دارند

رهبران برتر همواره، انگیزهای قوی برای بهترین بودن، دارند. گاهی اوقات این انگیزه ناشی از یک اتفاق کوچک است. رقابت، می تواند باعث تمایل، به استقلال فرد از دیگران شود. رهبران برجسته همواره دارای نوعی احساس تلاش برای صعود کردن دارند. آنها از اعتماد به نفس و احساس سر بلندیشان، برای بهتر شدن خود و صعود به پله های ترقی کارشان بهره می برند. 

رهبران بزرگ به دنبال روابط اجتماعی قوی هستند

تقریباً تمامی 100 رهبر برجسته از روابط اجتماعی خوبی برخوردار بودند. اکثر آنها به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کنند. حتی در حوزه هایی همچون علوم، هنر و سرگرمی، این رهبران از توانایی بسیار خوبی برای برقراری ارتباط و در نتیجه آموزش دیگران برخوردار هستند. آنها به خوبی اعتماد دیگران را جلب می کنند. 
ارتباطات خوب آنها یک موضوع ذاتی است نه یک مزیت تصنعی. ریک رابرتس  که یک دانشمند است می گوید: «اگر خودتان آمادگی همکاری و کمک کردن به دیگران را داشته باشید، بهترین نوع ارتباط را می توانید با دیگران برقرار سازید.»

چهار روش برای دستیابی به ارتباطی خوب و قوی وجود دارند:

1.    ارتباطات رایج. در طول مصاحبه ها، 100 رهبر برتر افرادی بودند که ارتباطی بسیار دوستانه، گرم و فروتنانه با مصاحبه کنندگان برقرار می کردند. 

2.    تعامل. این رهبران با سایرین همان طوری برخورد می کنند که دوست دارند دیگران با آنها برخورد کنند. 

3.    مهارتهای ارتباطی. این رهبران قادر هستند به شکلی کاملاً دقیق و اثربخش، افکار خود را چه به صورت مکتوب و چه به صورت شفاهی و حتی در حوزه هایی همچون علوم اجتماعی تشریح نمایند. 

4.    همراهی با رفتار و قوانین کسب و کارشان. همراهی ، به طرق گوناگونی انجام می شود: حساسیت نسبت به احساسات دیگران؛ آگاهی از تصمیماتی که دیگران می خواهند اتخاذ نمایند؛ و اطلاع از آنچه که بیشترین اهمیت را برای سهامداران دارند. 

جیم هاگدورن ، مدیر عامل شرکت اسکاتس می گوید : «من اسبی دارم که هیچ مانعی توان ایستادن در مقابل آن را ندارد. شما فقط می توانید در کنار آن راه بروید. من عاشق چنین شرایطی هستم. این روشی است که من در زندگی و کارم دارم. نمی خواهم مانعی در مقابلم قرار بگیرد و دوست دارم همه موانع را از پیش رو بردارم. من می خواهم همانند یک رهبر باشم. 

اکثر رهبران بزرگ در پی ارتباط با مؤسسات هستند

همه رهبران در قالب مؤسسه و سازمان کار نمی کنند. نویسندگانی همچون تام هالمن  و پائول سالوپک  هرگز تلاش نکرده اند تا از نردبان ترقی سازمانی بالا بروند. حتی رهبران برخی سازمانهای دولتی نیز از چنین کاری پرهیز نموده اند. 
اما مؤسسات فرصت پیشرفت و رشد را در اختیار افراد قرار می دهند. آنها افراد گوناگون را جذب می کنند و به آنها اجازه می دهند تا با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند. البته، بسیاری از 100 رهبر برتر امروز که تا دیروز کسی نبودند، موفقیت خود را مرهون مؤسساتی هستند که به آنها کمک کرده اند. 

رهبران بزرگ : به یادگیری خود ادامه دهید مهم نیست چه کسی معلم است

100 رهبر برتر همواره از مربیان و مشاورانی خوب بهره مند بوده اند که به آنها کمک کرده اند، در ابتدای دوران شغلی خود به بیراهه نروند. البته بعضی از آنها مشاوران و معلمانی بلندمدت و طولانی نداشته اند. بسیاری از رهبران معتقدند که وابستگی بلندمدت به یک معلم و مربی، استقلال آنها را از میان برده و در عین حال مانع از پیشرفت آنها شده است. 
حتی این رهبران معتقدند که درسهای زیادی از الگوها و مدلهای منفی که با آنها مواجه بوده اند، کسب کرده اند مانند رؤسا یا همکارانی که تضادها و درگیریهای شدیدی با آنها داشته اند. 

در محل کارتان پر کار ( دیوانه کار ) باشید، در خانه عاقل

اکثر 100 رهبر برجسته ، و نه همه آنها ، به شدت در مراحل اولیه دوران شغلی خود کار کرده اند و سعی کرده اند میان بهره وری و پیشرفت خود توازن برقرار کنند. برخی معتقدند که امروزه این توازن بر هم خورده است. نکته جالب این است که همین عدم توازن، به معنای یک فرصت و ارزش برای گروهی دیگر است. اکثر افراد سعی کرده اند چنین توازنی را حفظ نمایند. این امر باعث شده که آنها به تخصصهای بیشتری دست یابند و زمان بیشتری را به فعالیتهای کاری و زمان محدودتری را به فعالیتهای غیر کاری اختصاص دهند. 
اگرچه دیدگاههای گوناگونی پیرامون توازن در کار و زندگی وجود دارد اما این رهبران در مراحل نخست دوران شغلی خود، اصول کاری را به زندگی شخصی خود ترجیح داده اند.

 آپریل سائول، برنده جایزه پولیتزر : «سیاستهای متعددی در محیط های کاری وجود دارند. شاید جدی ترین و مهمترین سیاست من این بوده که همواره صادق بوده ام. من فقط به افرادی که بهترین ایده را داشتند یا به سخت ترین شکل ممکن کار میک رده اند، توجه نکرده ام. منظور من این است که شایستگی های افراد یک موضوع هستند و صداقت آنها موضوعی دیگر.»

می توان مهمترین موضوعات در این بخش را به چهار قسمت اصلی تقسیم کرد:

1.    اطمینان به همسر. بسیاری از رهبران مذکر اعلام کرده اند که همسرانشان نقش بسزایی در ثبات کاری و موفقیت آنها داشته اند. 

2.    حفظ آداب و سنن و فعالیتهای خانوادگی. یک روش دیگر برای افزایش توازن میان کار، زندگی، ایجاد و یا حفظ آداب و سنن خانوادگی به ویژه حضور در رخدادهای مهمی است که اعضای خانواده توجه خاصی به آنها دارند. 

3.    فدا کردن فعالیتهای غیر خانوادگی. 100 رهبر برجسته از میزان فعالیتهای غیر خانوادگی خود کاسته اند، اوقات فراغت چندانی نداشته اند و خیلی به سراغ فعالیتهای ورزشی نرفته اند. 
4.    شناخت مزایای ایجاد توازن. شناخت لزوم ایجاد توازن میان کار و زندگی، می تواند به حفظ چنین توازنی کمک کند. برای رهبران برجسته، این توازن نوعی آرامش روانی را در پی دارد که برای زندگی آنها ضروری است. 

ویلیام نوتی ، مدیر شرکت فنآوریهای سمبول :«به نظر من، در ورای علاقه افراد به کار، کسانی موفق هستند که می دانند چقدر باید کار کنند و چقدر موضوعات بی اهمیت زندگی خود را کنار بگذارند. زمان فراغت و آزاد در زندگی وجود ندارد. من تمام تلاشم را برای ایجاد توازن میان کار و زندگی به کار می بندم.

قدرت اراده و اشتیاق در رهبران بزرگ

یک نکته مهم در مورد 100 رهبر برجسته، اراده آهنین آنان است. آنها توانسته اند به کمک قدرت اراده خویش، به خوبی بر کارشان تمرکز نمایند و آن را به عملی بسیار موفق تبدیل نمایند. قدرت اراده می تواند میان دروندادها و بروندادها توازن برقرار کند و باعث شود که یک فرد از هیچ به همه چیز برسد. رهبران برجسته مهارت بالایی در پشت سر گذاردن موانع دارند. آنها به ندرت انرژی خود را تلف می کنند و همواره تمرکز بالایی در کارشان دارند. آنها در مواجهه با فرصتها، سعی می کنند بر مشکلات مهم و اولویتهای سازمان خود تمرکز نمایند. 

مواردی در مورد رهبری موفق از منظر قدرت اراده و اشتیاق 

•    علاقمندی به موضوعات مهم. تقریباً همه رهبران توجهی قوی به تجارب ساده ای دارند که از کارهایشان به دست آورده اند. این امر عاملی برای هدایت آنها به سوی موفقیتهای بیشتر است. 

•    علاقه مندی به تجربه کردن. بسیاری از رهبران برجسته، احساس شدید خود برای تجربه کردن را ابراز داشته اند. آنها علاقه زیادی به تجربه کردن موضوعاتی دارند که در دل کارها و واکنشهای آنها نهفته اند. 

•    علاقه مندی به ایده آلها. میلارد فولر  مؤسس شرکت هبیتات  معتقد است که از طریق پرداختن به  ایده آل هایش در کار و زندگی، به موفقیتهای ارزندهای دست یافته است. دین و موضوعات زیست محیطی نیز از جمله،  ایده آل های رهبران هستند.

•    رویکردی مثبت در قبال زندگی. قدرت اراده و شور و اشتیاق رهبران برجسته، آنها را به افرادی بسیار مثبت تبدیل کرده است. آنها به شدت برای نیل به اهدافشان تلاش کرده اند، بلندپرواز بوده اند و اشتیاق زیادی به زندگی خصوصی داشته اند. این امر اساس و ریشه همه کارهایی را تشکیل می دهد که آنها انجام داده اند. 

به باور رهبران بزرگ : نقطه آغاز و پایان نباید یکی باشد


رهبران برتر معتقدند که زندگی فرآیندی زنده، مملو از تغییر و پویایی است و به ندرت در همان جایی پایان می یابد که آغاز شده است. رشد شخصی و حرفه ای بخشی از داستان زندگی همه این رهبران را تشکیل می دهد.

برخی از خصوصیات رهبران موفق در این زمینه :

 •    سازگاری و پیشرفت فردی. پس از شروع پر قدرت یک کار، این رهبران تلاش می کنند تا  مهارت هایشان را توسعه دهند تا بتوانند خود را با تغییرات محیطی وفق دهند (آنها باید بتوانند به شرایط کاری، سازمانی و صنعتی پیرامون  کسب و کار خویش پاسخ دهند).

•    هوشمندی. دیگر عامل در قبال پیشرفت فردی رهبران برجسته، قدرت ذهنی و حل مسایل توسط آنان است. 

•    شکست. بسیاری از رهبران برجسته در مراحل اولیه کارشان شکست خورده اند. شکست باعث شده که آنها نیاز به تغییر را درک کنند و متعاقباً نسبت به این شرایط پاسخ دهند. آنها الزاماً تصمیمات کوتاه مدت خود را بهتر از دیگران اتخاذ نمی کنند. حتی نمی توان گفت که آنها کمتر اشتباه می کنند. اما آنها بهتر از دیگران، از شکستهایشان درس میگیرند و کمتر مجدداً آنها را مرتکب می شوند. آنها شکست را بخشی از فرآیند رشد خود می دانند. همچنین شکست به مثابه یک آموزگار برای آنان است. 

•    اصلاح و تعدیل  منطقی بلند پروازی . در بسیاری مواقع، رهبران برجسته از بلندپروازیهای خود دست می کشند. همه فعالیتهای آنها باعث پیشرفت نمی شوند. گاهی اوقات آنها مسیر درست را طی نمی کنند. اما درست در مقاطع حساس و کلیدی، رهبران برجسته این توانایی را دارند که بلندپروازیهای خود را اصلاح کنند و از فرصتهای مناسبی که پیش رو دارند، استفاده نمایند. 

به اعتقاد رهبران بزرگ : کتابی برای موفقیت وجود ندارد

علیرغم اینکه رهبران برجسته به چنین جایگاهی رسیده اند، اما همواره خود را آماده مواجهه با عقاید و ایده های غیرعادی نگاه، می دارند. آنها نقطه شروع یا نقطه پایان خاصی را در زندگی متصور نیستند. آنها از روندهای از پیش برنامه ریزی شده تبعیت نمی کنند و فرضیات دیگران را چشم بسته نمی پذیرند. 
موفقیت موضوعی نیست که صرفاً به تعدادی ویژگی، عادت یا تمرین نیاز داشته باشد. هر یک از آنها خصوصیتی متفاوت برای رهبران متفاوت دارند. هرگز چنین نتایجی به طور خودکار رخ نمیدهند. 
این افراد می توانند به کمک قدرت منطق و خرد انسانی چندین، دهه کار کنند و درک نمایند که چه کاری را باید انجام دهند و باید به سراغ چه کاری نروند. آنها علاوه بر هوش خدادادی، این توان را دارند که خودشان را خوب بشناسند. آنها از انعطاف پذیری بالایی در قبال تغییراتی که در کارشان رخ می دهند، برخوردار هستند. اینها نکات اسرارآمیز موفقیت رهبران هستند.

معرفی کتاب :

چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند ، پیتر هان، انتشارات گروه پنگوئن

برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید : 

1 .   ارتباط هوش هیجانی و رهبری چیست ؟ |رهبران و کارآفرینان، برای موفقیت ،چگونه هوش هیجانی را در محیط کسب و کار اجرا کنند ؟

2 .   رهبری چیست ؟ مدیران چگونه می توانند رهبران کارآمدی شوند ؟ | راهکارهای عملی ، برای موفقیت رهبر در کسب و کار

3 .   چگونه مدیران و کارافرینان می توانند رهبران موفقی باشند ؟ | راهنمای کاربردی برای رهبری موفق

4 .  شناخت ذهنیت مطلوب و تاثیر آن در کار و زندگی | ذهنیت اخلاقی : گفتگو با هوراد گاردنر ، روانشناس

5 .   آموزه هایی از مدیریت ، مدیران در جهان | یادگیری مدام، مدیریت بحران ، اکتسابی موفق ،

6 .    پنج توصیه بیل گیتس برای موفقیت در کسب کار را جدی بگیریم

7 .  کارآفرینی متفاوت و  آینده نگری خلاق، استیو جابز | فراز و فرود هایی از زندگی جابز

یک سخن، یک درس :

- باید روی چند هدف کلیدی متمرکز شوید، باید سه کار را به انجام دهید، باید افراد مناسبی را انتخاب کنید، سرمایه‌گذاری درستی انجام دهید و با سرعت نور، ایده‌ها را از بخشی به بخش دیگر، منتقل سازید، به واقع مدیریت، انتقال ایده‌ها و دروازه‌بانی است. جک ولش

- هر آن چه قابل اندازه‌گیری باشد و ارزیابی گردد، پیشرفت خواهد کرد. دراکر

 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید