مارتا استیوارت ، کارآفرینی سخت کوش در مقابله با چالشهای کسب و کارش
مارتا استیوارت ، کارآفرینی موفق برای مقابله با چالشهای کسب و کارش
مارتا استیوارت، موفقیتش را مرهون خانه و سبک زندگیش می داند. او در دانشگاه در رشته تاریخ معماری تحصیل کرد و توانست از آن در بازسازی خانه اش استفاده کند؛ بعدها همین خانه به قلمرو کسب و کار او تبدیل شد. پس از سال ها کار در زمینه کارگزاری بورس، مارتا به سراغ حرفه آشپزی رفت و کسب و کار کوچکش را به یک حرفه چند میلیون دلاری تبدیل کرد. کسب و کار او در زمینه تدارک غذا بسیار سودآور بود.
در واقع او با کتاب هایش به شهرت رسید. نخستین کتاب او تحت عنوان سرگرمی در سال 1982 منتشر شد. انتشار این کتاب با برنامه های تلویزیونی، مصاحبه در روزنامه ها و مجلات، مشاوره و سخنرانی های عمومی همراه شد. در دهه 1990، هر کسی تمایل داشت تا با بخشی از زندگی استیوارت آشنا شود. او نیز دیدگاه هایش را به آنها می فروخت. شهرت او با لقب ملکه خانه داری، او را به یک میلیاردر تبدیل کرد. مارتا در تحصیلات دانشگاهی خود سراغ این حوزه ها نرفت. او به تحصیل در رشته تاریخ و همچنین تاریخ معماری در کالج بارنارد دانشگاه کلمبیا پرداخت .
در سن 19 سالگی و زمانی که هنوز در دانشگاه بود، با یک دانشجوی حقوق دانشگاه ییل به نام اندی استیوارت ازدواج کرد.
مارتا استوارت در سال دوم دانشگاه بود که با اندی استوارت آشنا شد و با او قرار ازدواج گذاشت. پس از مطرح کردن قضیه با خانواده اش، مارتا و مادرش لباس عروسی را دوختند و به این ترتیب روانه ی زندگی مشترک شد. از آنجا که سرمایه ی کافی در اختیار نداشتند، زوج جوان یک آپارتمان کوچک و قدیمی برای خود دست و پا کردند و هر دو به کمک هم به نوسازی و تغییر دکوراسیون آن پرداختند. این اولین باری بود که مارتا با هنر دکورآرایی آشنا می شد. اندکی بعد در سال ۱۹۶۵ تنها فرزند آنها الکس به دنیا آمد.
با به دنیا آمدن کودک، پدر و مادر تصمیم گرفتند تا خانه ای حیاط دار داشته باشند از این رو یکی از اتاق های یک مدرسه را به عنوان خانه ی خود اختیار کردند و تمام در و دیوار آن را تزئین نمودند تا مجلل به چشم آید. داشتن چنین شرایطی نه تنها آنها را خسته نمی کرد، بلکه عقیده داشتند زیبایی زندگی به همین سختی هایش است.
وقتی در سال 1964 مارتا از دانشگاه فارغ التحصیل شد، آنچه مسیر زندگی او را تغییر داد در سال 1967 رخ داد؛ یعنی زمانی که او به کمک پدر همسرش به کارگزار بورس تبدیل شد.
استیوارت در این حرفه جدید عالی عمل کرد و خیلی سریع درآمد او به 100 هزار دلار رسید. اما زمان او را یاری نکرد. بحران نفت در اوایل دهه 1970، باعث یک رکود شدید اقتصادی در ایالات متحده شد. در سال 1973، مارتا و شوهرش چمدانهایشان را بستند و به وست پورت در کانک تیکات نقل مکان کردند.
لحظات مهم زندگی مارتا استیوارت
استیوارت همواره عادت به یک زندگی روستایی داشت. او به همراه همسرش خانه ای روستایی را در وست پورت خریدند. اگرچه شوهر او مرتباً به نیویورک رفت و آمد داشت اما او در همان جا ماند و کل دکوراسیون خانه و باغ جلوی آن را تغییر داد. او در این خانه سبزی می کاشت و حتی به دامپروری پرداخت. او از این خانه به عنوان پایگاه کسب و کارش استفاده می کرد.
زمان گذشت و نوبت به کارگیری آموزش های مادر رسید. مارتا استوارت تصمیم گرفت که تمامی هنرهایی را که از مادر به ارث برده است، با اصول تجارت مخلوط کند و از این راه به کسب و کار مشغول گردد. از این رو یک آگهی کوچک برای برگزاری انواع مراسم جشن در روزنامه ی محلی چاپ کرد و منتظر نشست. طولی نکشید که درخواست های متعدد و متنوع برای او رسید. اولین درخواست مربوط به یک جشن ازدواج می شد و مارتا استوارت به زیبایی هر چه تمام تر آن را برگزار کرد.
تا سال 1976، استیوارت که در خانه تنها بود، علاقه زیادی به آشپزی پیدا کرد. او استعدادش در این حرفه را یافت و به زودی به یک مربی آشپزی تبدیل شد. او یک مغازه کوچک فروش مواد غذایی به نام مارکت بسکت را در وست پورت دایر کرد. وقتی که کسب و کار او توسعه یافت، او غذا می پخت و آنها را طبق سفارش مشتریان در منزل آنها تحویل می داد. وقتی، حجم کار زیاد شد، استیوارت متوجه شد که نمی تواند به تنهایی از عهده کار برآید و بنابر این یکی از دوستانش به نام نورما کولیر را برای شراکت برگزید. اما یک سال بعد، این شراکت به هم خورد. نورما می گفت که نمی تواند هفته ای 128 ساعت کار کند! اما استیوارت خم به ابرو نیاورد. او به کسب و کارش ادامه داد. او به تدریج تجربه خود را افزایش داد و نوشتن مقاله و مطالب آموزشی در نشریات مختلف شروع کرد.
کاری که استیوارت زمانی در خانه اش انجام می داد به یک کسب و کار بزرگ تبدیل شد و تا سال 1986 ارزش آن به یک میلیون دلار رسید. از این تاریخ به بعد، او آشپزخانه اش را به خانه ای جدید منتقل کرد. او در سال 1982 کتاب معروفش به نام" سرگرمی" را به رشته تحریر درآورد. البته انتشار این کتاب دردسرهایی نیز برای او به همراه داشت. نیوزویک معتقد بود که استیوارت برخی از دستورهای غذایی را از دیگران تقلید کرده است. مثلاً گفته می شد دستور او برای تهیه کیک پرتقال یا کیک آلبالو دقیقاً برگرفته از دستورالعمل های ذکر شده در کتاب هنر آشپزی فرانسوی نوشته سیمون بک و جولیا چایلد است. البته این اتهامات هرگز اثبات نشد. استیوارت در کتاب های بعدی اظهار داشت که حاضر است اعتبار دستوراتش را در صورت لزوم تأیید کند.
کسب و کار او به رشد خود ادامه داد. در سال 1987، استیوارت قراردادی پنج ساله به ارزش 5 میلیون دلار با شرکت فروشگاههای زنجیره ای کمارت منعقد نمود. او از این پس تمام تمرکزش را بر نوشتن معطوف کرد.
مجله زندگی "مارتا استیوارت " و برنامه های تلویزیونی پس از آن با سخنرانی ها و دوره های آموزشی متعدد او همراه شدند. در سال 1998، مجله" فورچون" از استیوارت به عنوان یکی از 50 زن برتر آمریکا نام برد . او در همان سال جایزه امی را به دلیل جُنگ های تلویزیونی که اجرا کرده بود، دریافت نمود. در سال 2000، نام او در بین 400 میلیاردر مجله فوربز قرار گرفت. ثروت وی در سال ۲۰۱۱ به میزان ۶۳۸ میلیون دلار تخمین زده شده است.
امروزه دیگر تنها مجلات و کتب نام او را به میان نمی آورند؛ در تمامی برنامه های رادیویی و تلویزیونی که اثری از هنر خانه داری به چشم می خورد، مارتا استوارت به عنوان مهمان همیشگی برنامه حضور دارد. ایده ها و انرژی فوق العاده او که هرگز تمامی ندارد، مارتا استوارت را به رؤیای تمامی زنان دنیا تبدیل ساخته است؛ زنی هنرمند، قدرتمند و صاحب ثروت کلان و همه این ها صفات زنی است که در یک خانواده پرجمعیت متوسط پرورش یافته است.
گذری بر زندگی مارتا استیوارت
1941. تولد.
1964. فارغ التحصیلی از کالج بارنارد .
1965. پایان دادن به کار مانکنی.
1967. شروع کار کارگزاری در بورس.
1972. نقل مکان به وست پورت در کانکتیکات و شروع کسب و کار تدارک غذا.
1982. انتشار نخستین کتابش با عنوان سرگرمی .
1987. انعقاد یک قرارداد 5 ساله به ارزش 5 میلیون دلار با شرکت کمارت .
1988. مجله تایمز به او لقب «استاد طعم خوش» داد.
1990. طلاق از اندی استیوارت .
1991. آغاز انتشار مجله زندگی "مارتا استیوارت".
1997. تأسیس شرکت مارتا استیوارت لیوینگ آمنیمدیا .
1998. مجله فورچون او را به عنوان یکی از «50 زن برتر آمریکا» معرفی کرد.
2000. قرار گرفتن نام استیوارت در فهرست چهارصد میلیاردر نشریه فوربز
2011 .تخمین ثروت به میزان ۶۳۸ میلیون دلار
زندگی نامه مارتا استیوارت فراز و نشیبهای بسیاری داشته است.
1 . در ژوئن 2002، استوارت بار دیگر به سر تیتر روزنامهها تبدیل شد. او این بار متهم شده بود که معاملات سهام شرکتش بر پایه اطلاعات غلط و منابع مالی غیرواقعی انجامگرفتهاند. مارتا استوارت متهم بود که صدها سهام شرکت ImClone Systems را به فروش رسانده است. درحالیکه سازمان غذا و داروی آمریکا، داروی جدید سرطان این شرکت را تائید نکرده است. ارزش سهام شرکت پس از گزارشهای سازمان غذا و دارو، به شکل قابلتوجهی افت کرد. با توجه به این تحقیقات منتشرشده، استوارت در ماه اکتبر همان سال و فقط چهار ماه پس از عضویت در هیات مدیره بورس اوراق بهادار نیویورک، از سمت خود استعفا داد.
در ژوئن 2003، یک کیفرخواست 41 صفحهای استوارت را متهم کرد. جرمهایی نظیر کلاهبرداری در اوراق بهادار، به خطر انداختن عدالت اجتماعی، توطئه و ارائه اظهارات دروغین به دادستانها و FBI به او نسبت داده شد. او در برابر همه اتهامات خود اظهار بیگناهی کرد. در فوریه 2004، یک قاضی اتهام وی در خصوص کلاهبرداری در اوراق بهادار را رد کرد. اما هیئت منصفه وی را به جرم توطئه، ممانعت از برقراری عدالت و دو مورد اظهارات دروغ محکوم کرد. استوارت به پنج ماه زندان و پرداخت 30 هزار دلار جریمه نقدی محکوم شد. وی در اکتبر 2004 اولین قسمت از مجازات خود را در یک زندان در شهر الدرسون، ویرجینیای غربی گذراند.
2 . برنامههای تلویزیونی سندیکای استوارت در سال 2010 به کانال Hallmark Channel منتقل شدند. اما برای گسترش تعداد بینندهها، این عمل با شکست مواجه شد. نبود تعداد بالای بیننده، هزینه تولید را جبران نمیکرد. درنتیجه، این برنامه را در سال 2012 متوقف کرد. پساز این شکست، مارتا استوارت یک سریال جدید به نام Martha Stewart’s Cooking School را در کانال PBS راهاندازی کرد.
در سال 2013، استوارت بار دیگر خود را در داخل دادگاه یافت. شرکت او این بار درگیر یک فرایند قضایی با فروشگاههای زنجیرهای Macy’s بود. اختلاف آنها بر سر یک قرارداد بود. میسی از استوارت، رقیب خردهفروشی آن جی.سی.پنی شکایت کرده بود. علت آن برنامهریزی هایشان برای افتتاح بوتیکهای مارتا استوارت در داخل فروشگاههای پنی بود. سرانجام این پرونده نیز حل و فصل شد.
رمز موفقیت مارتا استیوارت
مارتا استیوارت در سوم اوت 1941 در نیوجرسی به دنیا آمد. خانواده اش در حالی که تنها سه سال بیشتر نداشت، به منطقه ای در حومه شهر نیویورک نقل مکان کردند. مارتا بخش اعظم موفقیت کاری خود را مرهون دوران کودکیش می داند. او به همراه مادرش که معلم مدرسه بود، آشپزی و خیاطی می کرد. با این وجود، مادر مارتا مجبور شد کارش را رها کند تا از شش فرزندش مراقبت کند. پدر مارتا باغبان بود و اطلاعات زیادی در مورد کاشت گل و گیاه، طراحی باغ ها و هرس گل ها و درختان، دراختیار فرزندش گذاشت.
استوارت، زود بیدار می شود و بیشتر روزها ساعت 5 صبح بیدار و با پیاده روی کار روزانه اش را آغاز كند
نتیجه گیری در خصوص زندگی مارتا استیوارت
مارتا استیوارت زنی است که زندگی عادی خویش را به یک زندگی توأم با کسب و کار تبدیل کرد. او باعث شد که بسیاری از آشپزها بتوانند به درآمد خوبی از راه این هنر دست یابند. بسیاری از ما به دنبال پول و شهرت هستیم اما تعداد اندکی از ما به این اهداف دست می یابیم. چه راهی وجود دارد که، رسیدن به شهرت و ثروت، از سبک زندگیمان بهره ببریم؟ همان طور که استیوارت می گوید: «کار من، زندگی من و زندگی من، کار من است. پس کار و زندگی من یعنی خانه، خانواده، باغ و هر آنچه که در حیات من وجود دارد. من می توانم تمام 24 ساعت را به کارم فکر کنم و این واقعاً لذت بخش است». اما یک لحظه هم فکر نکنید که این کار ساده ای است. این کار علیرغم شهرت و ثروتش که به همراه دارد، نیازمند یک شخصیت قوی، سخت کوشی و تلاش مستمر است.
برای کسب اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید :
1 . نقش و جایگاه سرمایه های فکری در ارتقای جایگاه یک کسب وکار | مدیریت سرمایه های فکری
2 . چطور مدیران و کارآفرینان می توانند، همانند رهبران بزرگ در کسب و کارشان موفق شوند ؟ | چگونه 100 رهبر بزرگ دوران شغلیشان را آغاز کردند ؟
3 . چرا برند (نام تجاری ) اهمیت بسزایی یافته است ؟ نگاهی به زوایای آشکار و پنهان نام تجاری ( برند )
4 . چگونه رهبران کارآمد موفق می شوند ؟ | رموز موفقیت رهبران در حوزه کسب و کار | چرا رهبران بزرگ به پاسخ آری بسنده نمی کنند ؟
5 . لحظات واقعی از تجربیات موفق مدیران و کارآفرینان در سطح جهان | رهبران درباره چالشهایشان سخن می گویند
کتاب :
«شرکت مارتا: سرگذشت ارزشمند شرکت مارتا استیوارت لیوینگ آمنیمدیا »، کریستوفر بایرون ، انتشارات جان ویلی ،
«فقط دسر: مارتا استیوارت، یک بیوگرافی بی بدیل »، جری اوپنهایمر ، انتشارات مارو ،
یک جمله، یک درس :
«کارآفرینان موفق قضاوتی صحیح در مورد نیاز به تغییر دارند و سپس بر اساس این قضاوت عمل می نمایند.» جیمز ادوارد هانسون
«من یک نام تجاری هستم.» مارتا استیوارت
انسان در بازی گاهی می برد و گاهی چیز یاد می گیرد. رابرت کیوساکی